ای کاش مرا با تو سر و کار نبودی
تا دیده و دل هر دو گرفتار نبودی
شرمنده نبودی اگر از ریختن خون
آن زلف نگون تو نگونسار نبودی
بودی سر آتش که بدیدی به سوی من
گر نرگس مخمور تو بیمار نبود
برداشتمی این دل در گوشه فتاده
گر از غم و اندیشه گرانبار نبودی
هم سهل گذشتی ستم و هجر تو بر من
گر شحنه غم بر سر این کار نبودی
مردم ز جفای تو و کس زنده نماند
در عالم اگر یار وفادار نبودی
دشوار شد احوال من و دوست نداند
گر دوست بدانستی، دشوار نبودی
خسرو، اگرت دیده به خوبان نفتادی
از غمزه خوبان دلت افگار نبودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر حسرت میخورد که ای کاش هیچگاه با معشوقهاش در ارتباط نبوده است. او میگوید که اگر عشق و دلباختگی وجود نداشت، نه دلش گرفتار میشد و نه عذاب میکشید. شاعر به زیبایی معشوقهاش اشاره میکند و میگوید که اگر زلفهای او (یا زیباییاش) وجود نداشت، شرمنده نشده و درد و رنجش کاهش مییافت. او احساس میکند که اگر غم و مشکل در زندگیاش وجود نداشت، شرایطش راحتتر بود و اگر دوستانش از حالش باخبر میشدند، شاید او را یاری میکردند. در نهایت، شاعر بهطور کلی از سختیها و دردهای ناشی از عشق و جدایی شکایت دارد.
هوش مصنوعی: ای کاش اصلاً با تو ارتباط نداشتم، تا نه چشمانم و نه قلبم دچار این درد و مشکلات نمیشدند.
هوش مصنوعی: اگر تو غیرت و شرم نمیداشتی، شاید از دیدن ریزش خون آن زلف زیبا، زندگیات به خطر نمیافتاد.
هوش مصنوعی: اگر تو در کنار آتش بودی و به سمت من نگاه میکردی، هیچ وقت آن نرگس مست و زیبا از حال نمیرفت.
هوش مصنوعی: اگر این دل که در گوشه افتاده را برمیداشتم، برای آن بود که غم و افکار سنگین بر آن فشار نیاورده بودند.
هوش مصنوعی: اگر غم و رنج هجران تو بر من نبود، راحتتر میتوانستم از این مصیبت عبور کنم.
هوش مصنوعی: اگر تو به دیگران ظلم میکردی و بیوفایی مینمودی، هیچ کس در این دنیا باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: حالت من به شدت سخت و دشوار شده است، اما دوست من از این وضعیت خبر ندارد. اگر او از حال من آگاه بود، این وضعیت برایش هم چنین دشوار نمیبود.
هوش مصنوعی: اگر تو هرگز به زیباییها نگاه نکردی، از ناراحتیهای دلافزا در امان نمیبود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر عارض تو چون گل پربار نبودی
از عشق گُلت در دل من خار نبودی
ور نیمهٔ دینار نبودی دهن تو
بر چهرهٔ منگونهٔ دینار نبودی
گر مایل بیداد نبودی دل تو یار
[...]
گر یار چنین سرکش و عیار نبودی
حال من بیچاره چنین زار نبودی
گر عشق بتان خنجر هجران نکشیدی
در روی زمین خوشتر ازین کار نبودی
از شادی من خلق جهان شاد شدندی
[...]
گر جان بهوای تو گرفتار نبودی
جان و دل ما طالب دیدار نبودی
گر زانکه بحق واقف اسرار شدی خلق
منصور «اناالحق » گو بردار نبودی
تکفیر نکردی سخن «اعظم شان » را
[...]
گر حسن جمال تو طلبکار نبودی
در خانقه و بتکده دیار نبودی
گر نرگس مست تو نکردی جدل آغاز
تا گردش او بودی هشیار نبودی
بی پرده توانستی اگر روی نمودن
[...]
ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی
کار دل ما این همه دشوار نبودی
نگذاشتمی آینه ی روی تو از دست
گر باعث حیرانی دیدار نبودی
گر کفر نمی خواست ز ما پیر خرابات
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.