ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان همخانه شو
واندر میان عاشقان از عاشقی فرزانه شو
گر بر کف جا مینهد، گر گوش میدارد به تو
چون آن کند، رو باده خور، چون این کند، دردانه شو
منمای خود را با کسان، هم با کسان هم ناکسان
چون گنج بیپایان شوی، اندر دل ویرانه شو
دایم خطاب آید ترا از بارگاه کبریا:
گر عشق میباید ترا، در کوی ما دیوانه شو
ای دل بیا، گر عاشقی، گر عاشقی و صادقی
ور باده میباید ترا، رو جانب میخانه شو
صد بار گفتم: ای حرون، گه از برون گاه از درون
در پیش شمع روی ما، گر عاشقی پروانه شو
قاسم، چه میگویی سُخُن، از سِرِّ عشق «مَن لَدُن»؟
گر آشنای او شدی، از خویشتن بیگانه شو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به دل و عاشقان اشاره میکند و از دل میخواهد که اگر عاشق است، با عاشقان همنشین شود و در میان آنها به حکمت عشق دست یابد. او تاکید میکند که اگر دل به کسی وابسته است، باید مانند گنجی در دل ویرانهای پنهان شود و همچنین از عشق دیوانهوار در کوی معشوق سخن میگوید. او با دعوت به میخانه و بادهنوشی، به دل سفارش میکند که از خود بیخود شود و همانند پروانهای به دور شمع عشق بچرخد. در نهایت، شاعر از قاسم میپرسد که چه میگوید، و به او هشدار میدهد که اگر آشنا به معشوق است، باید از خود فاصله بگیرد و به شناخت عشق بپردازد.
هوش مصنوعی: ای دل، اگر عاشق هستی، با دیگر عاشقان یکی شو و در جمع آنها به آموختن و درک عمیق عشق بپرداز.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو توجه میکند و دست از تو برنمیدارد، وقتی که چنین میکند، باده بنوش و از زندگی لذت ببر. اگر این کار را انجام ندهد، ارزش خود را بدان و خود را ارزشمند بشمار.
هوش مصنوعی: خودت را با مردم خوب و بد مقایسه نکن، زیرا اگر خود را درون یک خرابه خلوت کنی، میتوانی به گنجی بیپایان دست یابی.
هوش مصنوعی: همواره از درگاه خداوند به تو گفته میشود: اگر به عشق نیاز داری، در دنیای ما باید دیوانهوار رفتار کنی.
هوش مصنوعی: ای دل، اگر عشق میورزی و راستگو هستی، اگر به شراب نیاز داری، به سوی میخانه برو.
هوش مصنوعی: بارها به تو گفتم، ای حرون، گاهی از خارج و گاهی از درون، وقتی که در برابر شمع روشنی ما هستی، اگر عاشقی، مانند پروانه باش.
هوش مصنوعی: قاسم، دربارهی راز عشق چه میگویی؟ اگر او را بشناسی، باید از خودت فاصله بگیری و بیخود شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
رو سینه را چون سینهها هفت آب شو از کینهها
[...]
گر عاقلی در عشق او، دیوانه شو دیوانه شو
ور هوش داری زودتر مستانه شو مستانه شو
مستی چشم یار بین مستی گزین مستی گزین
زنجیر زلف او بگیر دیوانه شو دیوانه شو
گر عاشقی زو غم مخور وز آتش عشقش گذر
[...]
ای دل به درد عاشقی مردانه شو، مردانه شو
در عشق و در شوریدگی افسانه شو، افسانه شو
چون شهره و نام نکو آمد حجاب راه او
در کوی بدنامی درآ، رندانه شو، رندانه شو
در گرد خشکی تا به کی گردی تو از وهم و خیال
[...]
ای دل ز اوضاع جهان بیگانه شو بیگانه شو
با آن نگار خانگی همخانه شو همخانه شو
از اهل دنیا نیستی در فکر عقبی نیستی
دست از دو عالم برفشان دیوانه شو دیوانه شو
یک چند در خواب گران بردی بسر چون غافلان
[...]
دیوانه شو دیوانه شو از خویشتن بیگانه شو
از خویشتن بیگانه شو دیوانه شو دیوانه شو
مستانه شو مستانه شو بین چشم مست آن صنم
بین چشم مست آن صنم مستانه شو مستانه شو
پروانه شو پروانه شو شمع جمال او نگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.