گنجور

 
قاسم انوار

ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان هم‌خانه شو

واندر میان عاشقان از عاشقی فرزانه شو

گر بر کف جا می‌نهد، گر گوش می‌دارد به تو

چون آن کند، رو باده خور، چون این کند، دردانه شو

منمای خود را با کسان، هم با کسان هم ناکسان

چون گنج بی‌پایان شوی، اندر دل ویرانه شو

دایم خطاب آید ترا از بارگاه کبریا:

گر عشق می‌باید ترا، در کوی ما دیوانه شو

ای دل بیا، گر عاشقی، گر عاشقی و صادقی

ور باده می‌باید ترا، رو جانب میخانه شو

صد بار گفتم: ای حرون، گه از برون گاه از درون

در پیش شمع روی ما، گر عاشقی پروانه شو

قاسم، چه می‌گویی سُخُن، از سِرِّ عشق «مَن لَدُن»؟

گر آشنای او شدی، از خویشتن بیگانه شو

 
 
 
مولانا

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو

و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن

وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها

[...]

جلال عضد

گر عاقلی در عشق او، دیوانه شو دیوانه شو

ور هوش داری زودتر مستانه شو مستانه شو

مستی چشم یار بین مستی گزین مستی گزین

زنجیر زلف او بگیر دیوانه شو دیوانه شو

گر عاشقی زو غم مخور وز آتش عشقش گذر

[...]

اسیری لاهیجی

ای دل به درد عاشقی مردانه شو، مردانه شو

در عشق و در شوریدگی افسانه شو، افسانه شو

چون شهره و نام نکو آمد حجاب راه او

در کوی بدنامی درآ، رندانه شو، رندانه شو

در گرد خشکی تا به کی گردی تو از وهم و خیال

[...]

صائب تبریزی

ای دل ز اوضاع جهان بیگانه شو بیگانه شو

با آن نگار خانگی همخانه شو همخانه شو

از اهل دنیا نیستی در فکر عقبی نیستی

دست از دو عالم برفشان دیوانه شو دیوانه شو

یک چند در خواب گران بردی بسر چون غافلان

[...]

نورعلیشاه

دیوانه شو دیوانه شو از خویشتن بیگانه شو

از خویشتن بیگانه شو دیوانه شو دیوانه شو

مستانه شو مستانه شو بین چشم مست آن صنم

بین چشم مست آن صنم مستانه شو مستانه شو

پروانه شو پروانه شو شمع جمال او نگر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه