گر عاقلی در عشق او، دیوانه شو دیوانه شو
ور هوش داری زودتر مستانه شو مستانه شو
مستی چشم یار بین مستی گزین مستی گزین
زنجیر زلف او بگیر دیوانه شو دیوانه شو
گر عاشقی زو غم مخور وز آتش عشقش گذر
پس پیش شمع روی او پروانه شو پروانه شو
رویی مبین جز روی او ، سویی مشو جز سوی او
گر می شوی در کوی او مردانه شو مردانه شو
گر مرد عشقی مردسان بیرون نِه از خانه قدم
ور مرد عشقش نیستی با خانه شو با خانه شو
از خودپرستان در گذر با بی خودان پیوند کن
در قعر بحر بی خودی دُردانه شو دُردانه شو
از مخزن شمس الضّحی این قفل ظلمت برگشا
وآنگه کلید عشق را دندانه شو دندانه شو
خواهی که گردی چون جلال از آشنایان درش
یکبارگی از خویشتن بیگانه شو بیگانه شو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به دیوانگی و عشق ورزیدن به محبوب است. شاعر از عاقلها میخواهد که در عشق دیوانه شوند و هر کس که از عشق هوش دارد، به سرعت مستانه شود. او به زیباییهای چشم یار اشاره میکند و میگوید که باید خود را به زنجیر زلف او بزنند و عاشقانه از محبت او لذت ببرند. همچنین بر اهمیت فداکاری در عشق تأکید میکند و میگوید که باید برای رسیدن به عشق واقعی، از خودگذشتگی کرد و از خودپرستی دوری جست. در نهایت، شاعر یادآور میشود که برای دستیابی به عشق حقیقی، باید از خود بیگانه شد و جهتی جدید را برگزید.
هوش مصنوعی: اگر عقل و خردی در عشق او داری، پس به دیوانگی بپرداز. اگر هم حواست جمع است، سریعتر به حالت شیدایی و مستی درآ.
هوش مصنوعی: درخشش و زیبایی چشمان محبوب را ببین و خود را غرق در آن کن. از این حال و هوا لذت ببر و به زنجیرهای زلف او وابسته شو. به دیوانگی عشق او تن بده و از آن لذت ببر.
هوش مصنوعی: اگر عاشق او هستی، نگران نباش و از آتش عشقش نترس. پس مانند پروانهای به سوی شمع زیباییاش پرواز کن و سراسر وجودت را به عشق او بسپار.
هوش مصنوعی: تنها به او نگاه کن و از هیچکس دیگری روی برمگردان. اگر به سمت او میروی، با دل و جرأت برو و شجاعانه رفتار کن.
هوش مصنوعی: اگر مرد عشق هستی، از خانه بیرون بیا و قدم بردار. و اگر عاشق عشق نیستی، در خانه بمان و با خانهی خود باش.
هوش مصنوعی: به افرادی که فقط در فکر خود هستند، اهمیت نده و با کسانی که به حقیقت نزدیکترند، ارتباط برقرار کن. در عمق دریاچهی نابودی خودخواهی، به گوهر گرانبها تبدیل شو.
هوش مصنوعی: از ذخیره نور و روشنی دل، قفل تاریکی را باز کن. سپس، کلید عشق را به دندان بگیر و آمادهی ورود به آن شو.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مانند جلال و شکوه آشنایان باشی، یک بار با خودت بیگانه شو و از خودت دوری کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
رو سینه را چون سینهها هفت آب شو از کینهها
[...]
ای دل، اگر تو عاشقی، با عاشقان همخانه شو
واندر میان عاشقان از عاشقی فرزانه شو
گر بر کف جا مینهد، گر گوش میدارد به تو
چون آن کند، رو باده خور، چون این کند، دردانه شو
منمای خود را با کسان، هم با کسان هم ناکسان
[...]
ای دل به درد عاشقی مردانه شو، مردانه شو
در عشق و در شوریدگی افسانه شو، افسانه شو
چون شهره و نام نکو آمد حجاب راه او
در کوی بدنامی درآ، رندانه شو، رندانه شو
در گرد خشکی تا به کی گردی تو از وهم و خیال
[...]
ای دل ز اوضاع جهان بیگانه شو بیگانه شو
با آن نگار خانگی همخانه شو همخانه شو
از اهل دنیا نیستی در فکر عقبی نیستی
دست از دو عالم برفشان دیوانه شو دیوانه شو
یک چند در خواب گران بردی بسر چون غافلان
[...]
دیوانه شو دیوانه شو از خویشتن بیگانه شو
از خویشتن بیگانه شو دیوانه شو دیوانه شو
مستانه شو مستانه شو بین چشم مست آن صنم
بین چشم مست آن صنم مستانه شو مستانه شو
پروانه شو پروانه شو شمع جمال او نگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.