منت خدای را، که در اطوار ما و طین
در قید مال و جاه نشد جان نازنین
در هر نفس بصدق و صفا ذکر جان و دل
«ایاک نعبد» ست و «ایاک نستعین »
هرجا که بود حضرت حقست بود ماست
هرجا که مستعان بود آنجاست مستعین
ما را بیک کرشمه رهاندی ز فکر ما
ای عشق چاره ساز، چه گویم؟ صد آفرین
بانگی زدم بکوی قلندر که «ماالفنا»؟
گفتا؟ اگر نه خویشتنی، خویشتن مبین
اکوان بر آستان جلال تو سر نهند
آن دم که برفشانی از حالت آستین
تا در میان رقص فنا جان فشان شویم
آن زلف را برافشان، ای شاه راستین
گویند: نیست غیر خدا، گفت عالمی :
معنی رب جداست ز معنی عالمین
قاسم، بلی ولیک همان فیض فضل اوست
کاظهار عالمین شد و اقرار متقین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین
با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین
باشد که در وصال تو بینند روی دوست
تو نیز در میانهٔ ایشان نه ای، ببین
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین
با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین
باشد که در وصال تو بینند روی دوست
تو نیز در میانهٔ ایشان نهای ببین
ای خانه مبارک و باغ بآفرین
فرخنده باد و فرخ بر خسرو زمین
شاهنشه زمانه ملک زاده بو سعید
مسعود با سعادت و سلطان راستین
تابود بود و از پس این تابود بود
[...]
ای چرخ ملک و دولت و سلطان داد و دین
مسعود شهریار زمان خسرو زمین
در بزم و رزم نوری و ناری نه ای نه ای
سوزان تری از آن و فروزنده تری ازین
بادی به وقت حمله و کوهی به گاه حلم
[...]
آن بت که هست چهرهٔ خور پیش او رهین
صد حلقه دارد از سه طرف هر طرف یمین
پیوسته در میانهٔ هر حلقهای دلی
چون خاتمی شده که کبودش بود نگین
گاهی ز تاب زلف به گل بر نهد کمند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.