هله! ای ساقی جانها، بده آن باده رنگین
مگر این فاتحه ما بچشد لذت آمین
برو، ای ناصح و بنشین، نتوانم که نمیرم
بر آن طلعت زیبا، بر آن شیوه شیرین
همه ذرات جهان مظهر حقند، فاما
نشود واقف اسرار مگر چشم خدا بین
برو، ای خواجه عاقل، بنشین گوشه عفت
نکنی فهم معانی، نبری ره بمجانین
هله! ای جان سعادت، نکنی خارق عادت
جعل روی سیه را نبردی سوی بساتین
هله! ای صوفی خلوت،همه میل تو بشهوت
تو و تسبیح و مصلا من و آن طره مشکین
تو وکیلی و کفیلی، تو جلیلی و جمیلی
بجز از عجز نباشد صفت قاسم مسکین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که شراب رنگینی بیاورد تا لحظاتی از زندگی را بگذراند و از لذت آن بهرهمند شود. او به ناصحی که مشغول نصیحت است، میگوید که نمیتواند از زیبایی و شیرینی عشق خود دست بکشد. شاعر اعتقاد دارد که همه ذرات جهان نماد حقاند و تنها چشم خدا میتواند اسرار را درک کند. او به عاقلان میگوید که بهتر است در عفت و آرامش بنشینند و از امور معنوی فاصله بگیرند، زیرا بسیاری از مواهب و لذتها را نمیتوان از دلی تنگ فهمید.
شاعر به صوفی نیز گوشزد میکند که در خلوت خود غرق در شهوت است و میان تسبیح و دعا و عشق خود میزند. او در پایان ابراز میکند که در نهایت همه انسانها در مقابل حقایق عاجز و مسکیناند.
هوش مصنوعی: ای ساقی جانها، بادهای رنگین بده تا شاید این فاتحه ما طعم لذت آمین را بچشد.
هوش مصنوعی: برو، ای پنددهنده، تلاش نکن که من نمیتوانم بر آن چهره زیبا و آن رفتار دلپذیر مردن را بپذیرم.
هوش مصنوعی: تمام اجزای جهان نشاندهندهٔ حقیقت هستند، اما فقط کسی که بینش الهی دارد میتواند به رازهای عمیق آنها پی ببرد.
هوش مصنوعی: برو ای انسان دانا، در جایی آرام بگیر و از بیخودان دوری کن. اگر نتوانی معانی را درک کنی، راهی به دنیای دیوانگان نخواهی یافت.
هوش مصنوعی: آه! ای جان خوشبختی، آیا نمیشود که زیبایی چهره سیاه را به سمت باغهای سرسبز نرسانی؟
هوش مصنوعی: ای صوفی، بیا به خلوت، همه در دل میخواهند با شهوات تو همراه شوند و من با تسبیح و سجادهام مشغولم و به آن موهای مشکیات فکر میکنم.
هوش مصنوعی: تو مقام و اهمیت بالایی داری و صفات نیکو در تو وجود دارد. جز احساس ناتوانی و فقر، که نشاندهنده حال قاسم مسکین است، صفت دیگری در تو نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به خدا میل ندارم نه به چرب و نه به شیرین
نه بدان کیسه پرزر نه بدین کاسه زرین
بکشی اهل زمین را به فلک بانگ زند مه
که زهی جود و سماحت عجبا قدرت و تمکین
چو خیال تو بتابد چو مه چارده بر من
[...]
پای از خانه برون نه که بروید گل و نسرین
به صبا گوی حکایت ز لب شکر شیرین
خود یکی بوسه بده بر دهن تنگ شکوفه
که گل و لاله بسوزد ز دم عاشق مسکین
توئی در دل که بگوئی سخن خویش وگر نه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.