گفت: نور آسمانست و زمین
وصف حق را رحمة للعالمین
این روایت را که داند؟ راهرو
وین هدایت را که بیند؟ راه بین
گرنه ای محجوب، استعجاب چیست؟
نور حق بین در مکان و در مکین
کی بدی ادراک در سمع و بصر؟
گر نبودی نور حق در ما و طین؟
بر نیفشاند کسی دستی بوجد
تا نیاید دست او در آستین
گر نبودی نور حق در آب و خاک
صورت معنی نبودی مستبین
در حقیقت مبدء ومرجع تویی
«یا الهی،انت خیرالوارثین »
چون مهینی قیمت خود را بدان
«خالق الانسان من ماء مهین »
جان قاسم زنده از عشق تو شد
«یا غیاثی، انت رب العالمین »
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف نور الهی و نقش آن در جهان و انسانها میپردازد. او اشاره میکند که نور آسمان و زمین، تجلی رحمت خداوند برای تمام جهانیان است. در این راه، کسانی که به حقیقت راه پیدا میکنند، به هدایت الهی دست مییابند. شاعر تأکید میکند که بدون وجود نور الهی، ادراک و حس انسان ناقص خواهد بود و نمیتوان به درک حقیقت رسید. همچنین، او به این نکته اشاره میکند که همه چیز در جهان به نور حق وابسته است و بدون آن، معنا و شکل وجود نخواهد داشت. در نهایت، شاعر انسان را به یادآوری ارزش وجودیاش به عنوان مخلوق خداوند و عشق به او دعوت میکند.
هوش مصنوعی: گفت: نور آسمان و زمین، نشانهای از حق است و برکاتی برای جهانیان دارد.
هوش مصنوعی: این گفته را چه کسی میداند؟ این هدایت را چه کسی میتواند ببیند؟ آن کسی که در این مسیر گام برمیدارد.
هوش مصنوعی: ای محجوب، اگر بگذاری، تعجب چیست؟ نور حقیقت را در مکان و در موجودات ببین.
هوش مصنوعی: کی به درک و فهم صحیح میتوان رسید در شنوایی و بینایی؟ اگر نور حقیقت در وجود ما و زادگاه ما نبود؟
هوش مصنوعی: اگر کسی دستی به کمکی نکند، هیچ چیزی به دست نمیآید و باید منتظر ماند تا آن کمک به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: اگر نور حقیقت در آب و خاک نبود، معنای صورت قابل شناسایی نمیبود.
هوش مصنوعی: در واقع، تو مبدأ و مرجع همه چیز هستی. ای خدایی، تو بهترین وارثان هستی.
هوش مصنوعی: مانند آنکه انسانی باید به ارزش و جایگاه خود آگاه باشد، زیرا خالق انسان از مایعی ناچیز و کمارزش بوده است.
هوش مصنوعی: قاسم به خاطر عشق تو دوباره جان گرفت. ای پناهنده من، تو پروردگار جهانیان هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر درم داری، گزند آرد بدین
بفگن او را گرم و درویشی گزین
حکمتی بشنو به فضل ای مستعین
پاک چون ماء معین از بومعین
چون بهشتت کی شود پر نور دل
تا درو ناید ز حکمت حور عین؟
دل به حورالعین حکمت کی رسد
[...]
دین روز ای روی تو آگفت دین
می خور و شادی کن و خرم نشین
با می و می خوردن دین را چه کار
می خور و می نوش و قوی دار دین
هر گنهی کز می حاصل شود
[...]
آفتاب شرع و دریای یقین
نور عالم رحمة للعالمین
بود شاهی در زمانی پیش ازین
ملک دنیا بودش و هم ملک دین
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.