گنجور

 
قاسم انوار

«فوز النجات » می طلبی؟ جام می ستان

بستان و خوش بنوش، بشادی دوستان

«فوز النجات » گم شد و گمره شد آن فقیه

«فوز النجات » باده قدسست جاودان

ای دل، نگاه دار ادب در طریق عشق

تا بی صفا نمانی از ذوق صوفیان

در مسکن عجیب، که جای نشست نیست

بر بند بار خود، که برفتند کاروان

این کاروان عشق، که خوش میرود بشوق

با دوست می روند عنان در پی عنان

ما گم شدیم در صفت «حی لایموت »

از بی خبر خبر طلب، از بی نشان نشان

یک شعله زد محبت و عشاق را بسوخت

کردند ترک خویشتن و ترک خان و مان

اسرار عشق را، که نگویند با کسی

رمزیست بر کناره و سریست در میان

جور حبیب و طعن رقیب و جفای چرخ

زین قصه دوستان همه گویند داستان

جورم مکن، رقیب، که از حد گذشت جور

دل جور هیچ کس نکشد، غیر دلستان

قاسم،کجا رسی بوصالش؟ عجب مدار

او شاه بی نشان و تو با نام و با نشان

 
 
 
رودکی

هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان

زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان

لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح

دست از کباب دار، که زهرست توامان

با کام خشک و با جگر تفته درگذر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
عنصری

گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان

گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان

گفتم که ساعتی ببر من فرونشین

گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان

گفتم که باد سرد زیان داردت همی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان

فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان

سلطان یمین دولت میر ملوک بند

محمود امین ملت شاه جهان ستان

شاهی که پشت صد ملک کامران بدید

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان

تا چونکه سال و ماه دوانند هردوان

من مر تو را نمودم اگرچه ندیده بود

با کاروان رباط کسی هر دوان دوان

از رفتن رباط نه نیز از شتاب خود

[...]

ازرقی هروی

گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان

تحویل کرده اند بباغ خدایگان

وز ماه و مشتری شده آن خاک پرنگار

نوری عجیب صورت و شکلی بدیع سان

نی نی ، که ماه و مشتری از وی ربوده اند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه