«فوز النجات » می طلبی؟ جام می ستان
بستان و خوش بنوش، بشادی دوستان
«فوز النجات » گم شد و گمره شد آن فقیه
«فوز النجات » باده قدسست جاودان
ای دل، نگاه دار ادب در طریق عشق
تا بی صفا نمانی از ذوق صوفیان
در مسکن عجیب، که جای نشست نیست
بر بند بار خود، که برفتند کاروان
این کاروان عشق، که خوش میرود بشوق
با دوست می روند عنان در پی عنان
ما گم شدیم در صفت «حی لایموت »
از بی خبر خبر طلب، از بی نشان نشان
یک شعله زد محبت و عشاق را بسوخت
کردند ترک خویشتن و ترک خان و مان
اسرار عشق را، که نگویند با کسی
رمزیست بر کناره و سریست در میان
جور حبیب و طعن رقیب و جفای چرخ
زین قصه دوستان همه گویند داستان
جورم مکن، رقیب، که از حد گذشت جور
دل جور هیچ کس نکشد، غیر دلستان
قاسم،کجا رسی بوصالش؟ عجب مدار
او شاه بی نشان و تو با نام و با نشان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به جهانی از عشق و نوشیدن باده قدسی اشاره دارد که فرصتی برای شاد زیستن و خوش گذرانی با دوستان فراهم میکند. در اینجا، فقیه و عارف که به دنبال فوز و نجات هستند، به گمراهی میافتند. شاعر به دل یادآوری میکند که در مسیر عشق، باید ادب را حفظ کند و از صفای صوفیان بهرهمند شود. او از کاروان عشق سخن میگوید که با شوق و دوست در حرکت است، در حالی که خودشان در جستجوی عشق و معرفت گم شدهاند. همچنین اشاره میشود که عشق اسراری دارد که نمیتوان با دیگران در میان گذاشت و هر کس به نوعی از درد و رنج عشق میگوید. در پایان شعری به قاسم اشاره میکند و از او میخواهد که به مقام والای خود واقف باشد، زیرا او شاهی بینشان است.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال نجات و رستگاری هستی، جام می را بگیر و از آن بنوش، تا از شادی دوستانت لذت ببری.
هوش مصنوعی: نجات و رهایی در گمراهی از دست فقیه گم شده است و او به بی راهه رفته است. در حالی که نجات واقعی در داشتن باده پاک و جاودانه است.
هوش مصنوعی: ای دل، در راه عشق باید آداب و رسوم را رعایت کنی تا از شوق و حالت صوفیان دور نمانی و دلتنگ نشوی.
هوش مصنوعی: در جایی عجیب و غریب زندگی میکنم که نمیتوانم راحت بنشینم و بار و بار و سازههایم را به دوش میکشم، چرا که کاروانی که با آن سفر میکردم، رفته است.
هوش مصنوعی: این کاروان عشق به زیبایی و نشاط در حال حرکت است و با احساس شوق به سوی معشوق پیش میرود، با دقت و توجه مسیری را دنبال میکند.
هوش مصنوعی: ما در ویژگی «حی لایموت» گم شدهایم. از آنجا که بیخبر هستیم، در جستوجوی خبر به سر میبریم و در جستوجوی نشانهای از آنچه که بینشان است، هستیم.
هوش مصنوعی: یک شعله عشق برپا شد و دلهای عاشقان را سوزاند. آنان از خودگذشتگی کردند و خانه و کاشانهشان را ترک گفتند.
هوش مصنوعی: عشق دارای رازهایی است که نباید با هیچکس در میان گذاشته شود. این اسرار در ظاهری پنهان و در عمق وجود معنا مییابند.
هوش مصنوعی: دوست نمیتواند به خوبی رفتار کند و رقیب همیشه حرفهای نیشدار میزند، چرخ زمان هم با بیوفاییاش دردسر ایجاد میکند. در مورد این اوضاع، همه دوستان داستانی دارند برای گفتن.
هوش مصنوعی: از من بدی نکن، ای رقیب، چرا که دیگر از حد گذراندهام. هیچکس نمیتواند بار بیعدالتی و ظلم دل را بزداید، جز محبوب من.
هوش مصنوعی: قاسم، تو کجا میخواهی به وصالش برسی؟ چه شگفت است او که شاهی است بینماد، در حالی که تو با نام و نشانهای مشخص هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان
زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان
لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح
دست از کباب دار، که زهرست توامان
با کام خشک و با جگر تفته درگذر
[...]
گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان
گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان
گفتم که ساعتی ببر من فرونشین
گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان
گفتم که باد سرد زیان داردت همی
[...]
بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان
فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان
سلطان یمین دولت میر ملوک بند
محمود امین ملت شاه جهان ستان
شاهی که پشت صد ملک کامران بدید
[...]
بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان
تا چونکه سال و ماه دوانند هردوان
من مر تو را نمودم اگرچه ندیده بود
با کاروان رباط کسی هر دوان دوان
از رفتن رباط نه نیز از شتاب خود
[...]
گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان
تحویل کرده اند بباغ خدایگان
وز ماه و مشتری شده آن خاک پرنگار
نوری عجیب صورت و شکلی بدیع سان
نی نی ، که ماه و مشتری از وی ربوده اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.