خبری دهید جان را، که ز دوست چیست فرمان؟
چه کنم؟ چه چاره سازم؟ چه دوا کنم؟ چه درمان؟
غم عشق سرکش آمد، دل و جان مشوش آمد
بمثال آتش آمد، بمیان خرمن جان
تو بشاهد معانی، بنگر، اگر توانی
که هزار غمزه دارد، ز ورای کفر و ایمان
«بک بهجت و سروری »،«بک ظلمتی و نوری »
تن من ز بیم لرزان، دلم از امید خندان
چلبی «بزه نظر قل » که حل اولسه را ز مشکل
چلبی «بزی اونوتمه » دل خسته را مرنجان
چو تو روی خود نمودی، دل و جان بهم برآمد
همه جا خروش و ناله، همه جا فغان مستان
تو بعین قاسمی گر نظری کنی ببینی
همه جا جمال معنی، همه جا کمال عرفان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر شاعر از غمهای ناشی از عشق صحبت میکند و از دوست میخواهد که او را از حالت سردرگمی و پریشانی نجات دهد. او به شدت دلتنگ است و دل و جانش از عشق آشفته و ملتهب شدهاند. شاعر توصیف میکند که چگونه این عشق همچون آتش به جانش افتاده و او را به زحمت انداخته است. او از دوست میخواهد که به زیباییها و معانی عمیق توجه کند و از غم و اندوهی که در دلش وجود دارد، کاسته شود. در نهایت، شعر به تقدیر از زیباییهای عشق و عرفان میپردازد و به حس شوق و امید در دل اشاره میکند.
هوش مصنوعی: به جانم بگویید که از محبوب چه میخواهد؟ چه باید بکنم؟ چه راه حلی پیدا کنم؟ چگونه میتوانم درمانش کنم؟
هوش مصنوعی: عشق به شدت دردآور و مشکلی جدی شده است و باعث آشفتگی روح و روانم شده است. این عشق مانند آتش زبانهکشیدهای است که در میان وجودم شعلهور شده است.
هوش مصنوعی: به معانی عمیق توجه کن و اگر میتوانی، درک کن که او هزار نشانه و اشاره دارد که فراتر از مرزهای کفر و ایمان است.
هوش مصنوعی: در اینجا، گوینده از دو حالت متضاد صحبت میکند. از یک سو، به شادی و خوشی اشاره دارد و از سوی دیگر، به تاریکی و غم. وجود ترس در بدن او را میتوان احساس کرد، در حالی که دلش پر از امید و شادی است. انگار که با وجود چالشها و نگرانیها، هنوز دیدگاهی مثبت و امیدوارانه به زندگی دارد.
هوش مصنوعی: آرامش خود را حفظ کن و به حواشی و مشکلات کوچک توجه نکن. دل را از نگرانی و دلخوشیهای بیاهمیت دور نگهدار.
هوش مصنوعی: وقتی تو چهرهات را نشان دادی، دل و جانم در هم آمیخت. در همه جا صدای شور و ناله و فریاد مستان به گوش میرسید.
هوش مصنوعی: اگر به دقت نگاه کنی، میتوانی در هر جایی از زیبایی و عمق معانی و کمال شناخت و معرفت را مشاهده کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان
چو بجان خرید دردت ندهد ز دست آسان
دل و جان بیدلانرا نکند قبول ورنه
همه دم در آرزویم که کنم فدای جانان
ز جفای عشق بینم سرو پای عاشقان گم
[...]
نسزد به باد دادن خم زلف عنبرافشان
به خطا چه میپسندی که عبیر گردد ارزان
بسپهر بزم مستان بنگر بجام و ساقی
که گرفته با هلالی مهی آفتاب رخشان
سحرش خمار دارد دل و جان فکار دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.