در دور رخت یک دل هشیار ندیدیم
جز روی خوشت مشرق انوار ندیدیم
بردیم ببازار جهان گرامی
غیر از غم عشق تو خریدار ندیدیم
مطلوب کسی نیست بغیر از تو درین راه
وین طرفه که غیر تو طلب کار ندیدیم
از ظلمت و از نور گذشتیم بیک بار
غیر از تو کسی عالم اسرار ندیدیم
بردار تو منصور عجب گفت که: هیهات؟
دیار بغیر از تو درین دار ندیدیم
در صومعه و دیر مغان هیچ کسی را
بی یاد تو در خرقه و زنار ندیدیم
خود کشته ای قاسم را، خود تعزیه داری
ای یار، بعیاری تو یار ندیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در کعبه و بت خانه بجز یار ندیدیم
در گنج رسیدیم ولی مار ندیدیم
دیدیم درین دیر کهن سال دل افروز
دیار بغیر از تو درین دار ندیدیم
قرآن، که درو نیست خلافی بحقیقت
[...]
هرچند که از یار جز آزار ندیدم
هرچند که دیدم به از یار ندیدیم
کس نیستکه در صحبت او نیست خراشی
جز لاله رخ خود گل بیخار ندیدیم
او برده بعیاری و شوخی دل مردم
[...]
ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم
در صورت اغیار بجز یار ندیدیم
در مسجد و میخانه و در دیر و صوامع
بیرون ز تو مطلوب و طلبکار ندیدیم
از حسن تو هرکس خبری داد ولیکن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.