ما در طلب دوست فراوان بدویدیم
بسیار دویدیم ولیکن نرسیدیم
تا لمعه رخسار تو بر جان و دل افتاد
از دولت دیدار تو بر عرش پریدیم
ما روی تو دیدم درین دیر کهنسال
المنة الله که نمردیم و بدیدیم
در دست غمت بی دل و بیچاره و صبریم
وز جور غمت جامه بصد پاره دریدیم
بیچاره بماندیم، چنین واله و حیران
چون ذکر تو از کعبه و بت خانه شنیدیم
چون روی تو دیدیم بگفتیم شهادت
المنة الله که سعیدیم و شهیدیم
چون قاسم بیچاره ترا دید درین راه
ما پیر کمالیم و مرادیم و مریدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن شاعر از جستجوی فراوانش برای دوست و محبوب سخن میگوید. او به تلاشهای بیپایانش برای رسیدن به معشوق اشاره میکند که در نهایت نتوانسته به او برسد. اما وقتی که جمال محبوب را میبیند، شکر خدا را میگوید که هنوز زندهاست و توفیق دیدار او را یافته است. شاعر از درد و غم عشق میگوید و از بینهایت محبت و شوقی که در دل دارد. او تأکید میکند که این دیدار برایش سعادت و کمال به ارمغان آورده است و از اینکه در این راه، به نوعی جانفشانی کرده است، احساس شکرگزاری میکند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که در سن پیری، به مقامی رسیده و مرید عشق است.
هوش مصنوعی: ما برای پیدا کردن دوست خیلی تلاش کردیم و زیاد دویدیم، اما به او نرسیدیم.
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی چهرهات بر جان و دل ما تابید، از خوششانسی ملاقاتت، به عرش عروج کردیم.
هوش مصنوعی: در این دیر قدیمی، من زیبایی تو را دیدم و شکر خدا را میگویم که هنوز زندهام و توانستم آن را ببینم.
هوش مصنوعی: من در دست غم تو بیدل و بیچارهام و صبرم از شدت غمت به تکههای زیادی دریده شده است.
هوش مصنوعی: ما در وضعیت بدی باقی ماندیم، در حالی که دیوانهوار و سرگشتهایم، چون نام تو را از کاخ کعبه و معابد شنیدیم.
هوش مصنوعی: وقتی چهره زیبای تو را دیدیم، با دل خوش گفتیم که شکر خدا که خوشبخت و پیروز هستیم.
هوش مصنوعی: وقتی قاسم بیچاره تو را در این راه دید، متوجه شد که ما در این مسیر به کمال رسیدیم و در جستجوی هدایت و سرپرستی هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم
آن جای که ابرار نشستند نشستیم
وان راه که احرار گزیدند گزیدیم
گوش خود و گوش همه آراسته کردیم
[...]
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم
شلوار عروسان زره زلف گشادیم
بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم
بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم
[...]
سر جمله بدانید که در عالم پاداش
آنها که درین راه بدادیم بدیدیم
ما را همه مقصود ببخشایش حق بود
المنّة للَّه که بمقصود رسیدیم.
دردا که درین بادیه بسیار دویدیم
در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم
بسیار درین بادیه شوریده برفتیم
بسیار درین واقعه مردانه چخیدیم
گه نعرهزنان معتکف صومعه بودیم
[...]
خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم
آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم
والله که نشانهای قَرویِ دهِ یارست
آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم
از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.