گنجور

 
قاسم انوار

ما در طلب دوست فراوان بدویدیم

بسیار دویدیم ولیکن نرسیدیم

تا لمعه رخسار تو بر جان و دل افتاد

از دولت دیدار تو بر عرش پریدیم

ما روی تو دیدم درین دیر کهنسال

المنة الله که نمردیم و بدیدیم

در دست غمت بی دل و بیچاره و صبریم

وز جور غمت جامه بصد پاره دریدیم

بیچاره بماندیم، چنین واله و حیران

چون ذکر تو از کعبه و بت خانه شنیدیم

چون روی تو دیدیم بگفتیم شهادت

المنة الله که سعیدیم و شهیدیم

چون قاسم بیچاره ترا دید درین راه

ما پیر کمالیم و مرادیم و مریدیم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سنایی

ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم

صد گونه شراب از کف اقبال چشیدیم

آن جای که ابرار نشستند نشستیم

وان راه که احرار گزیدند گزیدیم

گوش خود و گوش همه آراسته کردیم

[...]

سوزنی سمرقندی

ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم

بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم

شلوار عروسان زره زلف گشادیم

بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم

بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم

[...]

میبدی

سر جمله بدانید که در عالم پاداش

آنها که درین راه بدادیم بدیدیم‌

ما را همه مقصود ببخشایش حق بود

المنّة للَّه که بمقصود رسیدیم.

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
عطار

دردا که درین بادیه بسیار دویدیم

در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم

بسیار درین بادیه شوریده برفتیم

بسیار درین واقعه مردانه چخیدیم

گه نعره‌زنان معتکف صومعه بودیم

[...]

مولانا

خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم

آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم

والله که نشان‌های قَرویِ دهِ یارست

آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم

از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه