عاشق یارم، بغیر یار ندارم
در دو جهان یار و غمگسار ندارم
خاک وجودم بباد داد ولیکن
بر دل از آن دلستان غبار ندارم
بسکه سر افتاده است در ره عشقت
بر سر کوی تو رهگذر ندارم
ناصح ما، چند ازین فسانه تقلید؟
من سر این دار و این دیار ندارم
بانگ زند نوبت فریضه که: صف راست!
اشتر مستم، سر قطار ندارم
شکر خداوندگار را که رسیدم
بر سر گنجی که بیم مار ندارم
چون دل قاسم ز انتظار تو خون شد
طاقت یک ساعت انتظار ندارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار بیانگر عواطف عمیق و عشق بیپایان شاعر به معشوقش است. شاعر در این غزل به تنهایی و اندوهاش اشاره میکند و میگوید که در این دو جهان غیر از یار و همدمی برای غم و شادی ندارد. او حضور معشوق را به گنجی تشبیه میکند که دیگر از خطرات زندگی نمیترسد. همچنین، شاعر از فراق و انتظار بیپایان خود مینالید و میگوید که تحمل یک ساعت جدایی را هم ندارد. بهطور کلی، این اشعار نمایانگر عشق خالص و درد جدایی است.
هوش مصنوعی: من عاشق محبوبم هستم و در هیچ یک از این دو جهان، غیر از او کسی را ندارم که همراهم باشد و در غمهایم تسکینم دهد.
هوش مصنوعی: وجود من از بین رفته و به باد رفته است، اما در دل هنوز از آن محبوبم گرد و غباری ندارم.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، آنقدر سرم به زمین افتاده که دیگر نمیتوانم در کوی تو حتی کسی را ملاقات کنم.
هوش مصنوعی: مشاور ما، چقدر میخواهی از این داستانهای دروغین پیروی کنی؟ من هیچ ارتباطی با این سرزمین و این وضعیت ندارم.
هوش مصنوعی: صدای اذان به گوش میرسد که میگوید: صفها را تنظیم کنید! اما من در این وضعیت گیج و مدهوش از دنیا، قادر به جلو رفتن و قرار گرفتن در صف نیستم.
هوش مصنوعی: خدا را شکر میکنم که به دارایی و ثروتی دست پیدا کردهام که از خطرات و مشکلات آن در امان هستم.
هوش مصنوعی: قلب قاسم به خاطر انتظار تو زجر میکشد و تحمل یک ساعت انتظار را هم ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.