خاطرم آشفته و جان در ملال
رو بنما، ای مه فرخنده فال
بی تو عجب مضطربم روز و شب!
مرغ دلم چند زند پر و بال؟
بلبل شوریده دل، افغان مکن
موسم هجران شد و آمد وصال
وصل بفریاد دل من رسید
یافتم از هجر بسی گوشمال
گل پس پرده ز همه فارغست
بلبل، ازین حال دمی خوش بنال
بلبل آشفته، شغب را بمان
نوبت حالست، مکن قیل و قال
واعظ ما قصه و افسانه گفت
خواجه سمینست، نشد در جدال
خواجه عزیزست، ولیکن نکرد
از طرف تن سوی جان انتقال
قاسمی، از عین عیان قصه کن
تا بکی اندیشه خواب و خیال؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نشاندهندهی احساسات عمیق عشق و ناامیدی شاعر است. او با اشتیاق و اضطراب به معشوق خود مینگرد و از دوری و هجران رنج میبرد. بلبل، که نماد عشق و دلتنگی است، از وضعیت خود نالان است و از اینکه نمیتواند به وصال بپردازد، گله میکند. شاعر میخواهد از مشکلات و سردرگمیهایش با کلام زیبا و توصیف حس و حالش بگوید و در نهایت به این نکته میرسد که باید از خیال و خوابهای بیمورد فاصله بگیرد و به واقعیت عشق خود توجه کند.
هوش مصنوعی: ای ماه نیکبخت، رو به من کن که خاطرم آشفته و جانم ملول است.
هوش مصنوعی: بدون تو، واقعاً در روز و شب دچار اضطراب هستم! دل من مثل پرندهای است که نمیداند چطور پرواز کند و بیتابی میکند.
هوش مصنوعی: ای بلبل آشفته، دیگر ناله نکن، چرا که فصل جدایی گذشته و زمان رسیدن به وصال فرارسیده است.
هوش مصنوعی: در پی وصل، به فریاد دل من رسید و از جدایی بسیار پند و موعظه گرفتم.
هوش مصنوعی: گل در پنهان از همه چیز بیخبر است و بلبل از این وضعیت، لحظهای خوش آواز میخواند.
هوش مصنوعی: بلبل مست و ناآرام، در حالتی پرهیاهو و بیتابی است. در این لحظه، لازم نیست بحث و جدل کنی، چون زمان حال، خود گفتهها و احساسات را بیان میکند.
هوش مصنوعی: واعظ ما داستان و افسانههایی را بیان کرد، اما آقا به قدری پرخور و چاق است که در هیچ بحث و جدلی نتوانست پیروز شود.
هوش مصنوعی: شخص محترم و عزیز است، اما او از طرف جسمش به روحش منتقل نشده است.
هوش مصنوعی: قاسمی، از واقعیت داستان بگو تا کی میخواهی در خواب و خیال خود بمانی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مانده به یمگان به میان جبال
نیستم از عجز و نه نیز از کلال
یکسره عشاق مقال منند
در گه و بیگه به خراسان رجال
وز سخن ونامهٔ من گشت خوار
[...]
صفر کن این بُرج ز طوق هِلال
باز کن این پرده ز مُشتی خیال
إِنَّ هَوَی النَّفْسِ یَقُدُّ الْعِقال
لا یَتَهَدّیٰ وَ یَعِی ما یُقال
خاک من و توست که باد شَمال
میبردش سوی یَمین و شِمال
ما لَکَ فِی الْخَیمةِ مُسْتَلْقیاً؟
[...]
در «اوده» بخشش او تا دو سال
هیچ غم و ناله نبود از منال
مظهر حسن جمالش بجلال
مظهر وصف جلالش بکمال
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.