گنجور

 
قاسم انوار

با ما سخن از خرقه و سجاده مگویید

از ما بجز از شیوه مستانه مجویید

در کعبه بهر چار جهت رو بهم آرند

در دایره وحدت حق روی برویید

گر خاصه عشقید بجز عشق مدانید

گر عاشق یارید بجز یار مگویید

یک منزل دیگر زلب جوی بدریاست

در لجه دریا طرف جوی مجویید

گر عاشق یارید درین کو بخرامید

گر گلبن عشقید درین روضه برویید

از کس مهراسید که در حفظ خدایید

خود را بشناسید، که زیبا و نکویید

بیرون ز شما نیست، اگر صورت و معنیست

زنهار که از جانب بیهوده مپویید

قاسم، ره تقلید خیالست و محالست

در باغ جهان گلبن تقلید مبویید

 
 
 
اسیری لاهیجی

در سینه ما جز غم معشوق مجوئید

غیر از سخن عشق بعشاق بگوئید

ای بیخبران چون ز شمایار جدانیست

در جستن او هرزه بهر سوی مپوئید

ای بی بصران در طلبش رنجه چرائید

[...]

آشفتهٔ شیرازی

خیزید و به می دفتر پرهیز بشویید

حرفی به جز از زمزمه عشق مگویید

ای بوالهوسان نقش حقیقت ندهد رنگ

این نقش بتان را زدل و دیده بشویید

مانند خضر در طلب چشمه حیوان

[...]

میرزا حبیب خراسانی

گاهی سخن از عشق بگوئید بگوئید

گه در ره توحید بپوئید بپوئید

هر چند که این کام بجستن نشود رام

چندانکه توان جست بجوئید بجوئید

شمامه حال است که از باغ وصال است

[...]

ادیب الممالک

زی کشور قسطنطین یک راه بپویید

وز طاق ایاصوفیه آثار بجویید

با پطرک و مطران و بقسیس بگویید

کز نامهٔ انگلیون اوراق بشویید

مانند گیا بر سر هم خاک مرویید

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه