گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قاسم انوار

بانگ مستان خرابات فنا می آید

راست بشنو،ز سر صدق صفا می آید

دل ما زنده شد از نکهت باد سحری

بوی یوسف زدم باد صبامی آید

روی بر خاک نهم، جامه درانم از شوق

آن زمان کان شه بی روی و ریا می آید

هرکسی بر سر کوی تو زمستی آیند

جان ما از سر تسلیم و رضا می آید

دید بیمار فراقیم و شفا می طلبیم

بر سر آن یار گرامی بشفا می آید

یار با این دل شوریده چه طالع دارد

که بلاها همه بر جانب ما می آید؟

هله!ای قاسم بیدل،ببلا تن در ده

هر چه آید همه از پیش خدا می آید