گنجور

 
قاسم انوار

طریق توبه و تقوی شکستم تا چه پیش آید؟

میان مجلس رندان نشستم تا چه پیش آید؟

میان زاهدان محبوس بودم روزکی چندی

بحمدالله ازان زندان بجستم تا چه پیش آید؟

کنون در مجلس رندان برای کاسه‌ای دُردی

هزاران شیشه تقوی شکستم تا چه پیش آید؟

مرا گویی که: این تقوی حجاب راه تست، اما

ز قید توبه و تقوی برستم تا چه پیش آید؟

شرابی داده‌ای ما را، عجب پرشور و پرغوغا

کنون مخمور ازان جام الستم تا چه پیش آید؟

مثال ماه اندر سی، هلال‌آسا شدم آخر

کنون چون حوت سرگردان نشستم تا چه پیش آید؟

طریق توبه و تقوی شکستم بارها، قاسم

به پیری این نمی‌آید ز دستم تا چه پیش آید؟