هرکجا می گذرد دوست، فغان خواهد بود
خاطر اندر پی آن سرو روان خواهد بود
چیست این نور تجلی که جهان را بگرفت؟
اول و عاقبت کار همان خواهد بود
سر ببازم به هوای تو که مسکین توام
عاقبت مصلحت کار در آن خواهد بود
دل اگر روی ترا باز نبیند هیهات!
دایما نعره زنان جامه دران خواهد بود
دین و دنیا به غم عشق تو دادم بر باد
هر چه آید، اگرم سود و زیان خواهد بود
ورد جانم صفت قامت و بالای شماست
دل چنین باشد، تا جان و جهان خواهد بود
در مقامی که حدیث می و معشوق نرفت
تا ابد پایگه گاو و خران خواهد بود
عاشقان، نوبت ایمان و شهادت آمد
این هم از دولت آن پیر مغان خواهد بود
عشق می گفت که: قاسم بچه کارست؟ دریغ
خبر خیر، که خاطر نگران خواهد بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و هوای عاشقانه و دلتنگی شاعر میپردازد. شاعر در هر جا که میرود، دوستش را در خاطر دارد و به یاد او ناله میزند. او درباره نور تجلی اشاره میکند که همهچیز را فرا گرفته و سرنوشت را تعیین میکند. شاعر به عشق و دلبستگیاش به معشوقش اعتراف کرده و آن را سرنوشتساز میداند. او میگوید اگر دلش امکان دیدن معشوق را نداشته باشد، همیشه ناراحت و مضطرب خواهد بود. شاعر همچنین از رنجش در عشق و تاثیر آن بر دین و دنیایش سخن میگوید و تأکید میکند که عشق او هر چیزی را در زندگیاش تحت تأثیر قرار داده است. در نهایت، او به این نکته اشاره میکند که در دنیای عاشقانه، فقط یاد معشوق و مینوشی وجود دارد و زندگی بدون عشق، بیمعنا خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر جا که دوست حاضر باشد، غم و ناله برپا خواهد شد و دل همیشه به دنبال آن بانوی زیبا و دلبر خواهد گشت.
هوش مصنوعی: این نور تجلی چیست که همه جا را فراگرفته است؟ آغاز و پایان همه چیز همان است که خواهد بود.
هوش مصنوعی: من جانم را برای تو فدا میکنم، چون در واقع من بیچاره توام و سرانجام، به نفع من خواهد بود که این کار را انجام دهم.
هوش مصنوعی: اگر دل نتواند تو را ببیند، چه فایده! همواره با ناله و فریاد در عذاب و پریشانی خواهد بود.
هوش مصنوعی: من برای عشق تو دین و دنیایم را قربانی کردم و هرچه پیش آید، برایم مهم نیست، هر چند که ممکن است سود یا زیانی در پی داشته باشد.
هوش مصنوعی: جانم به خاطر قامت و زیبایی تو میتپد و اگر به این عشق ادامه دهم، تا زمانی که دل و جان خود را دارم، این احساس زنده خواهد بود.
هوش مصنوعی: در جایی که سخن از عشق و لذت نیست، زندگی همچنان به سادگی و بیحالتی ادامه خواهد یافت و هیچ چیز خاصی در آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دوستانی که به عشق و ایمان پایبند هستند، حالا زمان آن رسیده که از ایمان و وفاداری خود دفاع کنند. این لحظه نیز به برکت و لطف آن عارف بزرگ به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: عشق میگوید: قاسم، آیا تو هم در این کار داری فعالیت میکنی؟ افسوس که خبری از خوب و خوشی نیست، چرا که دل من ناراحت خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا مدار فلک و دور جهان خواهد بود
دل من طالب وصل تو به جان خواهد بود
بر من خسته نظر گر فکنی از سر لطف
اثر همت صاحب نظران خواهد بود
دیده تا بر قد آن سرو روان بگشایم
[...]
تا ز میخانه و مِی نام و نشان خواهد بود
سرِ ما خاکِ رَهِ پیرِ مُغان خواهد بود
حلقهٔ پیرِ مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه
[...]
تا جهاندار، جهاندار جهان خواهد بود
دل ما عاشق آن سرو روان خواهد بود
ما درین دیر مغان بهر نیاز آمده ایم
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
«من ر آنی » و « رألحق » چه سخن می گوید؟
[...]
تا زمیخانه و می نام و نشان خواهد بود
سرما خاک ره پیر مغان خواهد بود
تازقطنی و قدک نام و نشان خواهد بود
تنم از شوق شمط جامه دران خواهد بود
برزمینی که در وصندلی رخت نهند
[...]
خاک ره خواست سرم یار و چنان خواهد بود
هرچه او بر سر ما خواست همان خواهد بود
جان من رفتی و چون صورت بیجان برهت
چشم من تا بقیامت نگران خواهد بود
میروی سرو من از دیده و جانی که مراست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.