گیسوی تو هر چند کمندی زبلا بود
خوش سلسله ای بود، که در گردن ما بود
هر حال که در حسن مودت دل ما داشت
باروی تو، بی شایبه روی و ریا بود
از دولت وصلت فلک اندر همه حالی
با عاشق مسکین تو در «طال بقا» بود
در آتش هجران دل من سوخت و لیکن
چون قدر وصال تو ندانست سزا بود
این بلبل جان پیش تر از واقعه هجر
از شوق گل روی تو با برگ و نوا بود
جنت طلبد زاهد و ما کوی تو هیهات
بنگر که تفاوت ز کجا تا بکجا بود
بشکفت گل روی تو از گفته قاسم
چون در نفسش خاصیت باد صبا بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جذابیت چهره معشوق اشاره دارد که مانند گیسوانی زیبا و خوش حالت است. او به محبت و صفای دل معشوق اشاره کرده و میگوید که بیشائبه و از روی صداقت است. شاعر از عشق و رنج هجران سخن میگوید و این که دلش از دوری معشوق میسوزد. همچنین، او به تفاوت دنیا و آخرت و جستجوی بهشت توسط زاهدان اشاره میکند، و در نهایت به زیبایی معشوق و تاثیر خاص او بر عاشق و دلباختهاش نگاه میکند.
هوش مصنوعی: موهای تو هرچند به شکل گیسویی زیبا و با وقار هستند، ولی حقیقتاً خوشبافت و عالی هستند که در گردن ما قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: هر بیشتری که ما در عشق و محبت به تو احساس کردیم، این عشق خالص و بدون هیچ تظاهر و فریب بود.
هوش مصنوعی: از خوشی و سرنوشت خوب، در هر لحظهای با عاشق بیچاره تو در حالت بقا و تداوم همراهی میکرد.
هوش مصنوعی: دل من در آتش جدایی سوخت، اما چون قدر محبت و نزدیکی تو را ندانستم، سزاوار این دردی بودم که کشیدم.
هوش مصنوعی: بلبل جان، قبل از اینکه به جدایی تو دچار شود، به خاطر عشق به روی زیبای تو با برگ و آوازش شوق و شادی را ابراز میکرد.
هوش مصنوعی: زاهد بهشت را میخواهد، ولی ما در هر حال به سراغ کوی تو میرویم. نگاه کن که تفاوت این دو خواسته از چه نقطهای شروع میشود و به کجا میرسد.
هوش مصنوعی: گل زیبا بر چهره تو شکفته شده است، زیرا در وجود قاسم طراوت و لطافت نسیم صبحگاهی نهفته بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فر کو نه بدی باشه آن را که سها بود
عاشق بهمه جایی انگشتنما بود
آباد بر آن شب که شب وصلت ما بود
زیرا که نه شب بود که تاریخ بقا بود
بودند بسی سوختگان گرد در او
لیکن به سرا پردهٔ او بار مرا بود
من سایه شدم او ز پس چشم رقیبان
[...]
دوشینه خیالت همه شب مونس ما بود
تا روز دو دست من و آن زلف دوتا بود
یاری که همه میل دلش سوی وفا بود
برگشت و جفا کرد و ندانم که چرا بود
بر حال من دلشده ی زار نبخشود
این نیز هم از طالع شوریده ی ما بود
از هجر تو هر چند که کردیم شکایت
[...]
این عشق و مودت اثر لطف خدا بود
وین جمله عنایت نه باندازه ما بود
جوری، که ز تو بر دل غمدیده ما رفت
بر شکل بلا بود ولی عین عطا بود
از روز ازل عاشق و شوریده و مستیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.