این عشق و مودت اثر لطف خدا بود
وین جمله عنایت نه باندازه ما بود
جوری، که ز تو بر دل غمدیده ما رفت
بر شکل بلا بود ولی عین عطا بود
از روز ازل عاشق و شوریده و مستیم
این نیز هم از سابقه لط ف شما بود
در حال «اناالحق » زد و شد بر سر آن دار
منصور که سر حلقه مستان خدا بود
هر یک دو سه گامی بدویدند و برفتند
گر مست خدا بود و گر مرد هوا بود
هر قصه، که بینید درین راه خطرناک
زنهار مپرسید که: چونست و چرا بود؟
دایم دل قاسم بکرمهای تو شاد است
شان تو همیشه کرم و صدق و صفا بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و محبت الهی است که به عنوان لطف خداوند شناخته میشود. شاعر به این نکته اشاره میکند که این عشق نه تنها برای او بلکه برای همه انسانهاست و حاکی از رحمتهای الهی است. او از عاشق بودن خود از ازل صحبت میکند و به حالاتی اشاره میکند که در آن عشق و شوریدگی را تجربه کرده است. شاعر به داستانهای مختلف در این راه پرداخته و توصیه میکند که در مسیر عشق نباید به جزئیات منفی توجه کرد. در پایان، او به شادی دل خود به خاطر کرم و صفا و صداقت محبوبش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: این عشق و محبت که در دل داریم، نتیجهٔ لطف و رحمت الهی است و این نعمت از آنچه ما شایستهاش بودیم فراتر است.
هوش مصنوعی: به گونهای رفتار کردی که دل زخمی ما را تسکین دادی؛ هرچند شکل و ظاهری در نظر میآمد که مشکلساز است، اما در واقع به ما بخشش و نعمت عطا کردی.
هوش مصنوعی: از آغاز جهان، عاشق و دیوانه و سرمستم و این حالت نیز از یادگار لطافت شماست.
هوش مصنوعی: در زمانی که گفته «من حق هستم» به گوش رسید، در آن مکان که دار منصور بود و سرآغاز نوشیدنیهای عاشقانه الهی، درگیری و شور و هیجان برپا شد.
هوش مصنوعی: هر کس به سرعت و شتاب چند قدمی دوید و رفت، چه تحت تأثیر عشق الهی بود و چه به دنبال خواستههای دنیوی.
هوش مصنوعی: هر داستانی را که در این مسیر پرخطر مشاهده کنید، از کسی نپرسید که چگونه است و چرا چنین شده است.
هوش مصنوعی: دل قاسم همیشه به خاطر مهربانیهای تو شاد است و تو همواره با کرم، صداقت و صفا شناخته میشوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فر کو نه بدی باشه آن را که سها بود
عاشق بهمه جایی انگشتنما بود
آباد بر آن شب که شب وصلت ما بود
زیرا که نه شب بود که تاریخ بقا بود
بودند بسی سوختگان گرد در او
لیکن به سرا پردهٔ او بار مرا بود
من سایه شدم او ز پس چشم رقیبان
[...]
دوشینه خیالت همه شب مونس ما بود
تا روز دو دست من و آن زلف دوتا بود
یاری که همه میل دلش سوی وفا بود
برگشت و جفا کرد و ندانم که چرا بود
بر حال من دلشده ی زار نبخشود
این نیز هم از طالع شوریده ی ما بود
از هجر تو هر چند که کردیم شکایت
[...]
گیسوی تو هر چند کمندی زبلا بود
خوش سلسله ای بود، که در گردن ما بود
هر حال که در حسن مودت دل ما داشت
باروی تو، بی شایبه روی و ریا بود
از دولت وصلت فلک اندر همه حالی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.