گنجور

 
قاسم انوار

این عشق و مودت اثر لطف خدا بود

وین جمله عنایت نه باندازه ما بود

جوری، که ز تو بر دل غمدیده ما رفت

بر شکل بلا بود ولی عین عطا بود

از روز ازل عاشق و شوریده و مستیم

این نیز هم از سابقه لط ف شما بود

در حال «اناالحق » زد و شد بر سر آن دار

منصور که سر حلقه مستان خدا بود

هر یک دو سه گامی بدویدند و برفتند

گر مست خدا بود و گر مرد هوا بود

هر قصه، که بینید درین راه خطرناک

زنهار مپرسید که: چونست و چرا بود؟

دایم دل قاسم بکرمهای تو شاد است

شان تو همیشه کرم و صدق و صفا بود