«یحبه و یحبونم » چنین فرمود:
که انعقاد محبت ز جانب ما بود
مگر در آینه جان جمال خود را دید
از آن سبب که همو شاهدست و هم مشهود
بلی حیات ازل داد داد موجودات
که مبتدای وجودست و منتهای و دود
شرابخانه عشقست این جهان و درو
هزار نعره مستان، هزار بیت و سرود
ز عکس حب ازل عشق ما هویدا شد
جمال عشق ز یک رو هزار روی نمود
محبت از تو و جان از تو دین و دل از تو
تویی که بخت بلندی و طالع مسعود
بوهم راه مرو، خویشتن نکو بشناس
که نیم حبه نیرزد حبیب ناموجود
غلام همت آن خاطرم، که در ره عشق
کمینه جرعه جامش هزار دریا بود
بیا، که قاسم بیچاره باد پیما شد
بعذر آنکه همه عمر باد می پیمود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به بیان عمیق مفهومی از محبت و عشق میپردازد. او میگوید که محبت از جانب خداوند پدید آمده و انسان باید در آینه جانش، زیبایی خدا را ببیند. زندگی و وجود موجودات از حیات ازلی خدا ناشی میشود و جهان را به مثابه یک میخانه عشق توصیف میکند، جایی که شور و شوق و زیبایی به تصویر کشیده شده است. عشق ازلی در حقیقت باعث شده تا عشقهای متنوع و بیپایانی در انسانها پدید آید. شاعر به اهمیت شناخت صحیح خود اشاره کرده و میگوید که هیچ چیزی نمیتواند به محبوبی که وجود ندارد، ارزش دهد. او خود را در عشق غرق نشان میدهد و به بلندی و زیبایی عشق اشاره میکند. در انتها، به قاسم، شخصی که همیشه در پی عشق بوده، اشاره میکند که به دلیل عمرش که به باد رفته، حالا در وضعیت نامناسبی قرار دارد.
هوش مصنوعی: او فرمود که محبت از سوی ما شکل میگیرد و این محبت باعث میشود که دیگران نیز ما را دوست داشته باشند.
هوش مصنوعی: آیا تنها کسی که در آینه وجودش، زیبایی خود را میبیند، نمیتواند این را درک کند که او هم ناظر است و هم آنچه را میبیند؟
هوش مصنوعی: بله، زندگی از ابتدا به موجودات عطا شده است؛ این زندگی آغاز و پایان وجود را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: این دنیا مانند یک میخانه عشق است و در آن، صدای جشن و شادی عاشقان و هزاران شعر و ترانه به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: از بازتاب عشق ابدی، عشق ما آشکار شد؛ زیبایی عشق از یک سوی خودش هزاران جلوه و چهره نشان داد.
هوش مصنوعی: عشق و محبت از تو سرچشمه میگیرد و جان و روح من نیز متعلق به توست. تو به راستی خوشبخت و دارای سرنوشت نیکویی هستی.
هوش مصنوعی: به خودت خوب توجه کن و راهی را نرو که تو را به خیالات و توهمات میبرد. محبت و عشق حقیقی را در چیزهای غیرواقعی جستجو نکن، زیرا این احساسات واقعی ارزش کمتری نسبت به درک و شناخت خودت دارند.
هوش مصنوعی: من پیرو کسی هستم که به خاطر عشقش، حتی کوچکترین جرعهاش معادل هزار دریا ارزش دارد.
هوش مصنوعی: بیا، قاسم که در سختی و عذاب است، به خاطر اینکه تمام عمرش را به باد و بازی گذرانده، حالا در این وضعیت گرفتار شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود
چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود
خدای را بستودم، که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود
همه به تنبل و بند است بازگشتن او
[...]
همی روی و من از رفتن تو ناخشنود
نگر به روی منا تا مرا کنی پدرود
مرو که گر بروی باز جان من برود
من از تو ناخشنود و خدای ناخشنود
مرا ز رفتن تو وز نهیب فرقت تو
[...]
از اهل ملک در این خیمهٔ کبود که بود
که ملک ازو نربود این بلند چرخ کبود؟
هر آنکه بر طلب مال، عمر مایه گرفت
چو روزگار بر آمد نه مایه ماند و نه سود
چو عمر سوده شد و، مایه عمر بود تو را
[...]
خزان ببرد ز بستان هر آن نگار که بود
هوا خشن شد و کهسار خشک و آب کبود
نگارهای نو آئین ز گلستان بسترد
پرندهای بهاری ز بوستان بربود
ز کله های بهاری نه بوی ماند و نه رنگ
[...]
ز بار نامه دولت بزرگی آمد سود
بدین بشارت فرخنده شاد باید بود
نمونه ای ز جلالت به دهر پیدا شد
ستاره ای ز سعادت به خلق روی نمود
به باغ دولت و اقبال شاخ شادی رست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.