کسی که شیوه حکمت گرفت گوی ربود
به حکمتست حکایت،نه کار سعی و جهود
برسم مردم عاقل زبان نگه می دار
که غافلان حسودند و منکران جحود
ز پیر دهقان بشنو،که نیک می گوید:
کسی که تخم نکو کاشت تخم بد ندرود
جهانیان به جهان آب خضر می جویند
و لیک قسمت آن کس شود که روزی بود
مرا که بودن و نابود هر دو یکسانست
چه حاصلست ز افسانهای کور و کبود؟
ز چه روی لطف دلم را بخود پناهی ده
بجاه و حرمت رندان عاقبت محمود
هزار جان و دل قاسمی فدای تو باد
که آفتاب یقینی و شاهد و مشهود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حکمت و خردمندی اشاره دارد و میگوید که فردی که به دنبال حکمت است، در واقع برنده واقعی است. اهمیت زبان نگهداشتن و دوری از حسادت و نادانی نیز مطرح شده است. شاعر به شنیدن نصیحت یک فرد عاقل، مانند پیر دهقان، تأکید میکند که هر کسی باید نتایج کارهایش را ببیند و نیکو کردن اعمالش مهمتر از هر چیز است. در نهایت، شاعر به قدرت و عظمت حقایق زندگی اشاره میکند و آرزوی قربانی شدن برای شخصیتی بزرگ و نورانی دارد.
هوش مصنوعی: کسی که به راه حکمت و دانایی میرود، به نتیجههای بزرگی میرسد، زیرا این موفقیتها به دلیل دانش و فهم عمیق است، نه فقط تلاش و کوشش مادی.
هوش مصنوعی: در میان مردم عاقل، بهتر است که سکوت کنی؛ زیرا کسانی که بیخبر و نادان هستند، حسادت میورزند و منکر حقیقتاند.
هوش مصنوعی: از یک فرد با تجربه در کشاورزی بشنوید که به خوبی صحبت میکند: هر کسی که با نیت و اقدام خوب شروع کند، به نتیجه بدی نمیرسد.
هوش مصنوعی: آدمها در دنیا به دنبال آب حیات و جوانی جاودان هستند، اما این نعمت تنها به کسی میرسد که روزیاش مقدر شده باشد.
هوش مصنوعی: به من که وجود و عدم هر دو برایم یکسان است، چه فایدهای دارد از داستانهای بیفایده و گیجکننده؟
هوش مصنوعی: به چه دلیلی محبت من را به خودت پناه بده و به مقام و احترام افرادی که در نهایت، محمود هستند، توجه کن.
هوش مصنوعی: هزار جان و دل قاسمی به پای تو قربان باد، زیرا که تو مانند آفتاب روشن و واضح هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود
چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود
خدای را بستودم، که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود
همه به تنبل و بند است بازگشتن او
[...]
همی روی و من از رفتن تو ناخشنود
نگر به روی منا تا مرا کنی پدرود
مرو که گر بروی باز جان من برود
من از تو ناخشنود و خدای ناخشنود
مرا ز رفتن تو وز نهیب فرقت تو
[...]
از اهل ملک در این خیمهٔ کبود که بود
که ملک ازو نربود این بلند چرخ کبود؟
هر آنکه بر طلب مال، عمر مایه گرفت
چو روزگار بر آمد نه مایه ماند و نه سود
چو عمر سوده شد و، مایه عمر بود تو را
[...]
خزان ببرد ز بستان هر آن نگار که بود
هوا خشن شد و کهسار خشک و آب کبود
نگارهای نو آئین ز گلستان بسترد
پرندهای بهاری ز بوستان بربود
ز کله های بهاری نه بوی ماند و نه رنگ
[...]
ز بار نامه دولت بزرگی آمد سود
بدین بشارت فرخنده شاد باید بود
نمونه ای ز جلالت به دهر پیدا شد
ستاره ای ز سعادت به خلق روی نمود
به باغ دولت و اقبال شاخ شادی رست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.