فرو ریختی باز در جام جود
بعمدا شرابی که هوشم ربود
ازین جام تا جرعه ای خورده ام
سرم در سجودست و جان در شهود
درین جام دیدم بعین الیقین
نمودست غیر تو، یعنی نبود
چه غیر و کجا غیر و کو نقش غیر؟
«سوی الله والله مافی الوجود»
دلم سوخت در عشق و من ساختم
درین سوختن ساختن داشت سود
ببین سوز و سازش که چون ساختست
تنم را چو چنگ و دلم را چو عود؟
گشادست قاسم زبان را به لاف
چو ساقی سر خم وحدت گشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان تجربههای عمیق عاشقانه و معنوی خود پرداخته است. او از جام محبت و جود یاد میکند که سبب نشئه و خلسهاش شده است. شاعر با سوز و ساز عشق، فهمی عمیق از وجود و وحدت به دست آورده و به این نتیجه میرسد که در واقع غیر از خدا چیزی وجود ندارد. او از سوختن دل خود در عشق و ساختن روحش سخن میگوید و بیان میکند که همه چیز در جستجوی عشق و وصال به خداوند خلاصه میشود.
هوش مصنوعی: تو عمداً شرابی را در جام بخشش ریختی که عقل و هوش مرا گرفت و از من دور کرد.
هوش مصنوعی: از این جام، کمی نوشیدهام که سرم در حالت سجود و جانم در حال مشاهده و درک است.
هوش مصنوعی: در این جام، با یقین کامل دیدم که غیر از تو چیزی وجود ندارد، یعنی هیچ کس دیگر نیست.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این فکر میکند که در نهایت هیچچیز جز خدا وجود ندارد و هر چیزی که به نظر میرسد غیر است، در واقع ناپایدار و فانی است. او از ما میخواهد که به سویی برویم که تنها خداوند را ببینیم و از غیر خدا دور شویم؛ چرا که همه چیز به او ختم میشود و در وجود واقعی تنها اوست.
هوش مصنوعی: دل من در عشق سوخت و من در این سوختن ساختن را آموختم که از این وضعیت بهرهای میبرم.
هوش مصنوعی: نگاه کن به حال و هوای من که چقدر متاثر و پر درد است. جسمم را مانند سازی که با دقت ساخته شده، فرچهکاری کردهاند و روحم را هم مانند سازی که به زیبایی نواخته میشود، پر از حس و احساس کردهاند.
هوش مصنوعی: قاسم با زبان خود به راحتی و جسارت سخن میگوید، مانند ساقی که سر جام شگفتی و اتحاد را باز میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرد را و جان را که یارد ستود
و گر من ستایم که یارد شنود
ابا این همه ضعف و پیری که بود
همی فر و زور جوانی نمود
ز یزدان و از ما هزاران درود
مر او را و یارانش را برفزود
وُجودی اَنْاَغیبَ عَنِ الْوجودِ
بِما یَبْدوُ عَلیَّ مِنَ الشُّهودِ
بدین پایه اندر کنون هر چه بود
ترا در بدر باز خواهم نمود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.