گنجور

 
قاسم انوار

بیمن دولت محبوب عاقبت محمود

در فسانه ببست و سر قرابه گشود

شراب ناب خداوند ذوالجلال کریم

هزار عقل ربود و هزار جان افزود

حدیث نو بشنو،جلوه های نو می بین

چو مدبران مرو اندر جهان کور و کبود

قدیدخواره مشو،گر قدید خوار شوی

زیان کنی و کسی را زیان ندارد سود

بیا بمجلس مستان،ببین چه حالاتست؟

زهی سماع اغانی!زهی شراب و دود!

پیاله گفت بساقی:من از صراحی به

که او رهین حجابست و من قرین شهود

نشان راه طلب انکسار و مسکینیست

بپیش جمله ذرات،در رکوع و سجود

هزار جان و دل قاسمی فدای تو باد

که کان بخت بلندی و طالع مسعود

 
 
 
رودکی

اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود

چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود

خدای را بستودم، که کردگار من است

زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود

همه به تنبل و بند است بازگشتن او

[...]

فرخی سیستانی

همی روی و من از رفتن تو ناخشنود

نگر به روی منا تا مرا کنی پدرود

مرو که گر بروی باز جان من برود

من از تو ناخشنود و خدای ناخشنود

مرا ز رفتن تو وز نهیب فرقت تو

[...]

ناصرخسرو

از اهل ملک در این خیمهٔ کبود که بود

که ملک ازو نربود این بلند چرخ کبود؟

هر آنکه بر طلب مال، عمر مایه گرفت

چو روزگار بر آمد نه مایه ماند و نه سود

چو عمر سوده شد و، مایه عمر بود تو را

[...]

قطران تبریزی

خزان ببرد ز بستان هر آن نگار که بود

هوا خشن شد و کهسار خشک و آب کبود

نگارهای نو آئین ز گلستان بسترد

پرندهای بهاری ز بوستان بربود

ز کله های بهاری نه بوی ماند و نه رنگ

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

ز بار نامه دولت بزرگی آمد سود

بدین بشارت فرخنده شاد باید بود

نمونه ای ز جلالت به دهر پیدا شد

ستاره ای ز سعادت به خلق روی نمود

به باغ دولت و اقبال شاخ شادی رست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه