آنان که بجز روی تو جایی نگرانند
کوته نظرانند و چه کوته نظرانند!
و آنان که رسیدند زنامت بنشانی
در عالم حیرت همه بی نام و نشانند
در جای خیال تو اگر اشک در آید
صاحب نظران دردمش از دیده برانند
سکان سر کوی تو ملک دو جهان را
هرچند که عورند، بیک جو نستانند
در کوی تو گر پای نهم عیب مفرما
عشاق تو مستند، سر از پای ندانند
سرمایه شادی جهان مستی عشقست
آنها که ازین می نچشیدند ندانند
قاسم،سر وجان باختن اندر ره معشوق
شرطست، ولی مردم عاقل نتوانند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این شوخ سواران که دل خلق ستانند
گویی ز که زادند و بخوبی به که مانند
ترکند به اصل اندرو شک نیست ولیکن
از خوبی و زیبایی خورشید زمانند
میران سپاهند و عروسان وثاقند
[...]
صوفی اگرش باده ی صافی نچشانند
صاحبنظران صوفی صافیش نخوانند
بنگر که مقیمان سراپرده ی وحدت
در دیر مغان همسبق مغبچگانند
رو گوش کن از زمزمه ی ناله ناقوس
[...]
آنها که مقیمان خرابات مغانند
ره جز به در خانه خمار ندانند
من بنده رندان خرابات مغانم
کایشان همه عالم به پشیزی نستانند
سر حلقه ارباب طریقت بحقیقت
[...]
ای نام تو تاج سر هر نامه که خوانند
نام تو بخوانند ونشان تو ندانند
گر تیر نظر را بنشانم به نشانی
با کج نظران راست نیاید که کمانند
وصف تو همان است که گفتند و شنیدیم
[...]
رندان همه مستند و می از جام ندانند
بی نام و نشانند از این نام نشانند
در صومعه گر زاهد رعناست مجاور
رندان به سراپردهٔ میخانه روانند
خوش آینه دارند در آن آینه روشن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.