رندان همه مستند و می از جام ندانند
بی نام و نشانند از این نام نشانند
در صومعه گر زاهد رعناست مجاور
رندان به سراپردهٔ میخانه روانند
خوش آینه دارند در آن آینه روشن
بینند جمال خود و بر خود نگرانند
اسماء الهی است که ظاهر شده بر خلق
یک چند چنین بوده و یک چند چنانند
عشاق برآنند که معشوق بر آنست
ما نیز بر آنیم که عشاق برآنند
این گفتهٔ مستانهٔ ما از سر ذوق است
بی ذوق نخواهیم که یک بیت بخوانند
از غافل مخمور مجو مستی سید
کز ذوق می و مستی او بی خبرانند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف رندان و عشاق میپردازد. رندان، افرادی هستند که در مستی و نشئگی به سر میبرند و از نام و نشان خود بیخبرند. زاهدان در صومعهها هستند، در حالی که رندان به میخانهها میروند و به جمال خود مینگرند. اسماء الهی در بین مردم ظهور دارد و عشق و عاشقی در این بین پررنگ است. شاعر بر این باور است که تعهد و شوق عاشقانه باید در زندگی انسانها جاری باشد، و آنچه که مینوشته از سر ذوق است. در نهایت، اشارهای به غفلت دیگران و بیخبریشان از حقیقت و مستی دارد.
هوش مصنوعی: عاشقان همه در حال شادمانی هستند و از شراب نوشیدن غافلاند. آنها بیهویت و بدون نشانهاند، اما به همین نام و عنوان شناخته میشوند.
هوش مصنوعی: اگر در گوشهای از صومعه، زاهدی زیبا و باطراوت وجود داشته باشد، رندان و مینوشان به سمت خیمهی میخانه میروند.
هوش مصنوعی: افرادی که در آینه زیبا نگاه میکنند، در آن آینه روشن، زیبایی خود را میبینند و به خودشان توجه دارند.
هوش مصنوعی: اسماء الهی در معانی و جلوههای مختلف در میان مخلوقات ظاهر شدهاند؛ بعضی از آنها به شکل معینی بروز کرده و بعضی دیگر به شکلی دیگر نمایان شدهاند.
هوش مصنوعی: عاشقان معتقدند که محبوب نیز به این حالت میباشد و ما هم بر این باور هستیم که عاشقان چنین اعتقادی دارند.
هوش مصنوعی: ما از روی شوق و شادی این حرفها را میزنیم و دلمان نمیخواهد که کسانی که بیانگیزهاند، چیزی بخوانند.
هوش مصنوعی: از غافل مستی نجو، چرا که سید (شخصیت مقامی) از لذت و شادی شراب و حال خوش خود بیخبرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این شوخ سواران که دل خلق ستانند
گویی ز که زادند و بخوبی به که مانند
ترکند به اصل اندرو شک نیست ولیکن
از خوبی و زیبایی خورشید زمانند
میران سپاهند و عروسان وثاقند
[...]
صوفی اگرش باده ی صافی نچشانند
صاحبنظران صوفی صافیش نخوانند
بنگر که مقیمان سراپرده ی وحدت
در دیر مغان همسبق مغبچگانند
رو گوش کن از زمزمه ی ناله ناقوس
[...]
آنها که مقیمان خرابات مغانند
ره جز به در خانه خمار ندانند
من بنده رندان خرابات مغانم
کایشان همه عالم به پشیزی نستانند
سر حلقه ارباب طریقت بحقیقت
[...]
ای نام تو تاج سر هر نامه که خوانند
نام تو بخوانند ونشان تو ندانند
گر تیر نظر را بنشانم به نشانی
با کج نظران راست نیاید که کمانند
وصف تو همان است که گفتند و شنیدیم
[...]
صاحب نظران قیمت سودای تو دانند
خورشیدپرستان سبق عشق تو خوانند
بردار ز رخ دامن برقع که محبان
از شوق جمال گل تو جامه درانند
تنها نه مرا هست نظر با رخت ای دوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.