گنجور

 
قاسم انوار

رنگرز و رنگرزی دیر شد

رنگرز از رنگرزی سیر شد

نقش خمش چونکه صفایی نداشت

رنگرزک خاسر و ادبیر شد

رنگ خمش می نشود هیچ راست

دیر همی جنبد واین دیر شد

همچو که دردی بته خم نشست

وز غم این رنگرزی پیر شد

اول اول دم اقریر زد

وز دم اقریر بانکیر شد

رنگ خمش چاشنئی چون نیافت

گربه مابر سر او شیر شد

قاسمی از شوق چو فریاد کرد

خاطر صوفی زبر و زیر شد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
نظامی

دی که ز پیش تو به نخجیر شد

تیز تکی کرد و عدم گیر شد

ایرج میرزا

آن که قدش چِفته چو شمشیر شد

تا قدِ من راست تر از تیر شد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه