مرا گر اندرون پر نار باشد
ز عشق آن بت دلدار باشد
دلم در عشق بگریزد قیامت
در آن وقتی که دارا دار باشد
زبون گردد ازین عشق جگر سوز
اگر خود حیدر کرار باشد
چو زلف و روی او بینند مستان
همه شب تا سحر زنهار باشد
مرا گر عقل، اگر جانست، اگر دل
فدای آن بت عیار باشد
نباشد دل زمانی از تو خالی
اگر در خرقه و زنار باشد
از آن شربت،که قاسم کرد ترکیب
مگر در کلبه عطار باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو ایزد بنده ای را یار باشد
دو چشم دولتش بیدار باشد
گر اندک صلتی بخشد امیرت
ازو بستان کزو بسیار باشد
عطای او بود چون ختنه کردن
که اندر عمر خود یکبار باشد
و گر بود او پری دشوار باشد
پری بر چشمهها بسیار باشد
بزرگی را که مرد کار باشد
برش بنشین کاثر بسیار باشد
بنزد خواجه رفتم بهر کاری
کزانم باز گفتن عار باشد
و لکن اقتضای روزگارست
که دانا را به نادان کار باشد
یکی مجهولکی پیش درش بود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.