گنجور

 
قاسم انوار

چو عکس مشرق صبح ازل هویدا شد

جمال دوست ز ذرات کون پیدا شد

همیشه خم شراب ازل مصفا بود

ولی بجان و دل ما رسید،اصفا شد

در خزانه رحمت بقفل حکمت بود

زمان دولت ما رسید،دروا شد

بجز در آینه جان ما نکرد ظهور

جمال عشق، که هم اسم و هم مسما شد

جهان ز پرتو روی حبیب روشن گشت

بجان دوست،که آن روشنی هم از ما شد

حدیث دوست ببازار کاینات رسید

قیامتی که نهان بود، آشکارا شد

هزار جان مقدس فدای شاه عرب

که عیش قاسمی از عشق او مهنا شد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
نسیمی

چه نکته بود که ناگه ز غیب پیدا شد

هر آنکه واقف این نکته گشت شیدا شد

چه مجلس است و چه بزمی که از می وحدت

محیط قطره شد اینجا و قطره دریا شد

محیط بر همه اشیا از آن جهت شده ایم

[...]

کوهی

بنور پاک تو چشم دلم چو بینا شد

ز آفتاب رخت هر دو کون پیدا شد

بهر چه کرد نظر دوست غیر خویش ندید

بحسن خویش از این روی یار شیدا شد

در آن مقام که معلوم علم و عالم اوست

[...]

کلیم

بهار آمد و جانی بجسم مینا شد

پیاله! چشم تو روشن که باده پیدا شد

عرق فشانیت از تاب می شکیب نهشت

چه قطره بود که سیلاب طاقت ما شد

هنوز رنج تب لرز آفتاب بجاست

[...]

صائب تبریزی

ز آه کام دو عالم مرا مهیا شد

ازین کلید دو صد در به روی من وا شد

شکست از می روشن خمار من ساقی

عجب بلای سیاهی مرا ز سر وا شد!

فغان من ز دل سخت یار گشت بلند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
رضاقلی خان هدایت

چه نکته بود که ناگه ز غیب پیداشد

که هر که واقف آن نکته گشت شیدا شد

چه مجلس است و چه بزم اینکه ازمی توحید

محیط قطره شد آنجا و قطره دریا شد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه