هر دلی در دو جهان چشم و چراغی دارد
دل ما در دو جهان بی تو فراغی دارد
هیچ جانیست که بوی تو بدانجا نرسد
بشنود نکهت آن هر که دماغی دارد
این همه قصه «احییت لکی اعراف » چیست؟
دوست از خلوت جان میل به باغی دارد
باده ای دارد در خم صفا آن دلبر
هرکه را دید از آن باده ایاغی دارد
ما شناسیم که: آن حال خیالست و محال
صوفی از صومعه گر بانگ کلاغی دارد
سخن حق به همه کس نتوان گفت،اما
عارف آنست که او حسن بلاغی دارد
برساند دل و جان رابه مقامات وصال
هرکه از عشق درین راه چراغی دارد
به خدا زود به مقصود رساند جان را
دل، که از شیوه شوق تو الاغی دارد
عاقبت از نظر لطف به مرهم برسد
دل قاسم،که ز سودای تو داغی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و دلبستگی به معشوق اشاره دارد و بیان میکند که هر دلی در این دو جهان به نور و روشنایی نیاز دارد که بدون معشوق، دچار ناامیدی است. عشق معشوق در دل هر انسانی نفوذ میکند و همه به دنبال آن بویی هستند که از او میآید. نویسنده به عمیق بودن احساسات و حالاتی که ناشی از عشق است اشاره میکند و میگوید تنها عارفان واقعی قادر به درک و بیان زیباییهای عشق هستند. در نهایت، امیدواری به این است که دلهای عاشق، به وصال معشوق برسند و مشکلات و دردهایشان به مرهمی تبدیل شود.
هوش مصنوعی: هر دلی در این دنیا و آن دنیا امیدی و نوری دارد، اما دل ما بدون وجود تو در هر دو جهان آرامش و راحتی ندارد.
هوش مصنوعی: هیچ کسی نیست که بوی خوش تو به او نرسد و هر کسی که حواسی داشته باشد، میتواند عطر آن را حس کند.
هوش مصنوعی: این همه داستان درباره «احیای لکی اعراف» چه معنایی دارد؟ دوست از عمق وجودش تمایل به گلی دارد.
هوش مصنوعی: دلبر زیبایی بادهای خوشمزه و دلپذیر دارد که در ظرفی زیبا قرار گرفته است. هر کسی که او را ببیند، تحت تأثیر آن باده قرار میگیرد و به نوعی فریفتهاش میشود.
هوش مصنوعی: ما میدانیم که آنچه در دل و خیال میگذرد، خیالی است که محال به نظر میرسد. اگر صوفی از گوشهی صومعه، صدای کلاغی را بشنود، این صدا نمیتواند واقعیت رویاهای او را تغییر دهد.
هوش مصنوعی: نمیتوان حقیقت را به هر کسی انتقال داد، اما عارف کسی است که توانایی بیان زیبا و مؤثری دارد.
هوش مصنوعی: هر کس که در مسیر عشق نوری دارد، میتواند دل و جانش را به درجات و مقامهای وصال برساند.
هوش مصنوعی: دل به راحتی میتواند جان را به هدف برساند، زیرا از شوق و عشق تو، حالتی همچون دیوانگی به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: در نهایت، امید است که دل قاسم با لطف تو آرام گیرد، چرا که او به خاطر عشق تو دلی آتشین و پر از درد دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لاله از آتش سودای تو داغی دارد
غنچه از بوی خوشت تازه دماغی دارد
گلشن چشم من از خون جگر گلزارست
قامت سرو تو گر میل به باغی دارد
راه دل گر چو شب زلف تو باشد تاریک
[...]
هر کسی موسم گل گوشه باغی دارد
ساکن کوی تو از روضه فراغی دارد
من در این کوی خوشم، گرچه به جنت رضوان
مجلس خرم و آراسته باغی دارد
لاله بین چاک زده پیرهن خون آلود
[...]
گرچه دل ز آتش هجران تو داغی دارد
باز حال رخت از لاله فراغی دارد
همه شب شمع رخت روشنی دیده ماست
ای خوش آن کس که چنین چشم و چراغی دارد
ما و کوی تو و صوفی و بهشت و رضوان
[...]
باز دل چشم هوس در پی داغی دارد
باز پروانه ما رو به چراغی دارد
میرود بیسر و پا، سر به هوا، ناپروا
باز شوریدهدل، آشفته دماغی دارد
عمرها پای طلب داشت به دامان شکیب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.