گنجور

 
قاسم انوار

هر دلی در دو جهان چشم و چراغی دارد

دل ما در دو جهان بی تو فراغی دارد

هیچ جانیست که بوی تو بدانجا نرسد

بشنود نکهت آن هر که دماغی دارد

این همه قصه «احییت لکی اعراف » چیست؟

دوست از خلوت جان میل به باغی دارد

باده ای دارد در خم صفا آن دلبر

هرکه را دید از آن باده ایاغی دارد

ما شناسیم که: آن حال خیالست و محال

صوفی از صومعه گر بانگ کلاغی دارد

سخن حق به همه کس نتوان گفت،اما

عارف آنست که او حسن بلاغی دارد

برساند دل و جان رابه مقامات وصال

هرکه از عشق درین راه چراغی دارد

به خدا زود به مقصود رساند جان را

دل، که از شیوه شوق تو الاغی دارد

عاقبت از نظر لطف به مرهم برسد

دل قاسم،که ز سودای تو داغی دارد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ناصر بخارایی

لاله از آتش سودای تو داغی دارد

غنچه از بوی خوشت تازه دماغی دارد

گلشن چشم من از خون جگر گلزارست

قامت سرو تو گر میل به باغی دارد

راه دل گر چو شب زلف تو باشد تاریک

[...]

امیر شاهی

هر کسی موسم گل گوشه باغی دارد

ساکن کوی تو از روضه فراغی دارد

من در این کوی خوشم، گرچه به جنت رضوان

مجلس خرم و آراسته باغی دارد

لاله بین چاک زده پیرهن خون آلود

[...]

شاهدی

گرچه دل ز آتش هجران تو داغی دارد

باز حال رخت از لاله فراغی دارد

همه شب شمع رخت روشنی دیده ماست

ای خوش آن کس که چنین چشم و چراغی دارد

ما و کوی تو و صوفی و بهشت و رضوان

[...]

میلی

باز دل چشم هوس در پی داغی دارد

باز پروانه ما رو به چراغی دارد

می‌رود بی‌سر و پا، سر به هوا، ناپروا

باز شوریده‌دل، آشفته دماغی دارد

عمرها پای طلب داشت به دامان شکیب

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از میلی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه