گنجور

 
قاسم انوار

بسیار سعی کردم و بسیار اجتهاد

عشقست هر چه هست،دگر هرچه هست باد

یک ذره بوی عشق بهر جا که باد برد

مؤمن ز دین برآمد و صوفی زاعتقاد

چندین هزار نور نبوت، که آمدند

کمتر در آمدند ز خلقان درین رشاد

یک لمعه نور عشق اگر جلوه گر شدی

ذرات کون «اشهد» گفتی بصد وداد

ای جان و دل،بجان نظری کن ز روی لطف

بی تو نه خواب دارم و نه صبر ونه سداد

ای عشق دل فروز، که جان را حمایتی

از جورتست این همه فریادودادداد

قاسم، طریق عشق چنینست جاودان

از دلبران جفا و ز دلدار انقیاد