یک نیمه عمر خویش ببیهودگی بباد
دادیم و ساعتی نشدیم از زمانه شاد
از گشت آسمانی و تقدیر ایزدی
برکس چنین نباشد و برکس چنین مباد
یا روزگار کینه کش از مرد دانشست
یا قسم من ز دانش من کمتر اوفتاد
وین طرفه تر کجا قدری وام کرده ام
از مردم بخیل سبک بار سگ نژاد
زان پیشتر که چشم بمالم ز خواب خوش
در خانه گیردم بتقاضا ز بامداد
چون کوه بیستون بنشیند بپیش من
برجای خواب تکیه کند همچو کیقباد
ناشسته روی و تیره نشینم به پیش او
پرخشم از و چو کودک بدفهم از اوستاد
گوید هر آنچه خواهد و من در سزای او
دارم بسی جواب و نیارم جواب داد
از کیسۀ دروغ نهم پیش ریش او
تاریخ شاهنامه و اخبار سندباد
چندان دروغ زشت فرو کوبمش بسر
تا چون کدو شود سر آن قلتبان ز باد
پس حجره را بروبم و پس خاک حجره را
بندازمش ز پس ، چو پی از در برون نهاد
هر چند مبغضست و بخیلست و ناکسست
حقست و داد ازوست گریزان منم ز داد
اینست حال بنده و صد ره ازین بتر
تدبیر حال بنده بساز ، ای یگانه راد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از بیهودهگی و ناراحتیهای زندگی خود سخن میگوید و احساس میکند که زمانش را هدر داده است. او به تقدیر و آسمان اشاره میکند و از اینکه برخی از افراد علم و دانش را کمتر از خود میدانند، ناراحت است. شاعر احساس میکند که در جهانی پر از کینه و بخل زندگی میکند و روزگار بر او سخت میگذرد. او به نوعی ناتوانی در ارائه پاسخ به مشکلات و دشواریهایی که با آن مواجه است، اشاره دارد و از لحظاتی که در آن به خواب میرود، لذت میبرد. در پایان، او آرزو میکند که کسی به او کمک کند و شرایطش را بهتر کند. او از اوضاع بندهوار خود گلهمند است و به دنبال تدبیری برای بهبود حال خود است.
هوش مصنوعی: نیمی از عمر خود را بیفایده گذراندهایم و حتی یک ساعت هم نتوانستهایم از زندگی لذت ببریم.
هوش مصنوعی: از چرخش آسمان و سرنوشت الهی، بر هیچکس اینگونه نباشد و بر هیچکس اینگونه نباشد.
هوش مصنوعی: یا اینکه روزگار با کینهاش به دانشمندان ظلم میکند، یا اینکه قسم میخورم من به اندازهای که از دانش خودم آگاه هستم، کمتر از او هستم.
هوش مصنوعی: این جا به کجا رسیدهام که از آدمهای بخیل و کمحوصله، فریاد زدهام و کمی بار داشتهام.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه از خواب خوش بیدار شوم و چشمهایم را باز کنم، در خانهام به انتظار و تقاضا از صبح زود نشستهام.
هوش مصنوعی: زمانی که کوه بیستون در برابر من نشسته و همچون کیقباد، پشتی از خواب برمیدارد و تکیه میکند.
هوش مصنوعی: من با چهرهای نازک و دلگیر، در کنار او نشستهام و از او خشمگینم، مانند کودکی که درک درستی از او ندارد.
هوش مصنوعی: او هر چیزی که بخواهد میگوید و من جوابهای زیادی برای او دارم، اما نمیخواهم پاسخ دهم.
هوش مصنوعی: من از دروغهای خودم، چیزی به او نمیگویم و به جای آن، داستانهای شاهنامه و ماجراهای سندباد را به او ارائه میدهم.
هوش مصنوعی: تا جایی که میتوانم دروغ زشت را سرکوب کنم، به حدی که مانند کدو، سر آن انسان کج شده و تحت تأثیر باد قرار گیرد.
هوش مصنوعی: پس من اتاق را تمیز میکنم و پس از آن خاک آن را از اتاق بیرون میریزم، چون پی از در خارج میشود.
هوش مصنوعی: هر چند او دشمن و بخیل و بیلیاقت است، اما حقیقتی وجود دارد و از او حق و دادخواهی میشود. من از این داد و فریاد فرار میکنم.
هوش مصنوعی: این حال من است و به طوری به مراتب بدتر از این میتواند باشد. ای تنها و مهربان، تدبیری برای حال من بیندیش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نرگس نگر، چگونه همی عاشقی کند
بر چشمکان آن صنم خَلُّخینژاد
گویی مگر کسی بشد، از آب زعفران
انگشت زرد کرد و به کافور بر نهاد
از باغ باد بوی گل آورد بامداد
وز گل مرا سوی مل سوری پیام داد
گفتا من آمدم تو بیا تا بروی من
آزادگان ز خواجه بنیکی کنند یاد
خواجه بزرگ ابوعلی آن بی بهانه جود
[...]
تا آفریدگار مرا رای و هوش داد
بی کس ترم نیاید از خویشتن بیاد
آن روزگار شیرین چون باد بر گذشت
این روزگار تلخ همان بگذرد چو باد
گر باز روزگار مساعد شود مرا
[...]
غلبه فروش خواجه که ما را گرفت باد
بنگر که داروش ز چه فرمود اوستاد
گفتا که پنجپایک و غوک و مکل بکوب
در خایه هل تو چنگ خشنسار بامداد
خواجه عمید صاحب دیوان مولتان
فرزانه ایست کافی و آزاده ایست راد
در عالم عطیت معطی چو او نبود
وز مادر کفایت کافی چو او نزاد
چون ابر بر بساط سخا راد کف نشست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.