عشق تو مرا از هر دو جهان ساخت مجرد
ای عشق گرانمایه و ای دولت سرمد
مردم ز غم عشق و نی یافتم آخر
از دولت دیدار تو صد جان مجدد
من رند خرابات مغانم،چه توان کرد؟
اینست مرا مذهب، اگر نیکم،اگر بد
از عشق تو منعم نکند توبه و تقوی
ویران شود از سنگ قضا قصر مشید
در کوی تو پستیم، زهی منصب عالی!
با روی تو مستیم، زهی عشق مؤبد
از غمزه جادوی تو مستیم و فراغت
از حادثه دایره چرخ مشعبد
مطلق سخن اینست که :مرغ دل قاسم
جز دام تو در دام کسی نیست مقید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی شک الفست احد، ازو جوی مدد
وز شخص احد به ظاهر آمد احمد
در ارض محمد شد و محمود آمد
اذ قال الله: قل هو الله احد
مر جاه ترا بلندی جوزا باد
درگاه ترا سیاست دریا بود
رای تو ز روشنی فلک سیما باد
خورشید سعادت تو بر بالا باد
ای دل رفتی چنانکه در صحرا دد
نه انده من خوردی و نه اندوه خود
همجالس بد بودی و تو رفته بهی
تنهایی به مرا ز همجالس بد
احوال جهان بادگیر باد
وین قصه ز من یادگیر یاد
چون طبع جهان باژگونه بود
کردار همه باژگونه بود
از روی عزیزیست بسته باز
[...]
ای صورت تو سکون دلها چو خرد
وی سیرت تو منزه از خصلت بد
دارم ز پی عشق تو یک انده صد
از بیم تو هیچ دم نمییارم زد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.