خلق گویند که: در عشق بلیاتی نیست
قدمی نیست درین راه که آفاتی نیست
بر سر کوی تو، کان منزل سرمستانست
نرود شب که دلم را هی و هیهاتی نیست
روی تو کشف من و غمزه کرامات منست
تا نگویی که: مرا کشف و کراماتی نیست
هله! ای زاهد افسرده، بخود مغروری
که یقینست ترا حسن ملاقاتی نیست
هرکه آزاد شد از خود بجهان، آخر کار
مثل او در دو جهان سید و ساداتی نیست
بمناجات نشاید شدن اندر ره عشق
موسی جان مرا وعده میقاتی نیست
قاسمی را بجز از عشق تو در ملک وجود
در جهان دل و جان هیچ عباداتی نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرکه را نفی فراوان شد و اثباتی نیست
گرچه بیناست، ولی صاحب مرآتی نیست
پای در راه بعزت نه و تحقیق بدان :
قدمی نیست درین راه که آفاتی نیست
سعی سودی نکند، جهد بجائی نرسد
[...]
به گمانش که در امروز مجازاتی نیست
یا به فرداش بر این کرده مکافاتی نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.