گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
غالب دهلوی

به ذوقی سر ز مستی در قفای ره روان دارد

که پنداری کمند یار همچون مار جان دارد

تنم ساز تمنایی ست کز هر زخمه دردی

هما را مست آواز شکست استخوان دارد

هوای ساقیی دارم که تاب ذوق رفتارش

صراحی را چو طاووسان بسمل پرفشان دارد

بنازم سادگی طفل ست و خونریزی نمی داند

به گل چیدن همان ذوق شمار کشتگان دارد

دل از هم ریزد و حسرت اساس محکمی خواهد

غم آذر بیزد و طاقت قماش پرنیان دارد

برون بردم گلیم از موج دامن زیر کوه آمد

نم گرداب طوفان تا چه رختم را گران دارد

برنجد از دم تیغ تو صید و در رمیدن ها

به امید تلافی چشم بر پشت کمان دارد

دلم در حلقه دام بلا می رقصد از شادی

همانا خویشتن را در خم زلفش گمان دارد

به گلهای بهشتم مژده نتوان داد در راهش

من و خاکی که از نقش کف پایی نشان دارد

به شرع آویز و حق می جو کم از مجنون نه‌ای باری

دلش با محمل است اما زبان با ساربان دارد

رمم زان ترک صیدافگن که خواهم صرف من گردد

گسستن های بی اندازه ای کاندر عنان دارد

خدا را وقت پرسش نیست گفتم بگذر از غالب

که هم جان بر لب و هم داستان‌ها بر زبان دارد

 
 
 
عمعق بخاری

اگر موری سخن گوید، و گر مویی روان دارد

من آن مور سخن گویم، من آن مویم که جان دارد

تنم چون سایه مویست و دل چون دیده موران

ز هجر غالیه مویی، که چون موران میان دارد

اگر مر آب و آتش را مکان ممکن بود مویی

[...]

سنایی

اگر ذاتی تواند بود کز هستی توان دارد

من آن ذاتم که او از نیستی جان و روان دارد

وگر هستی بود ممکن که کم از نیستی باشد

من آن هستم که آن از بی‌نشانی‌ها نشان دارد

وگر با نقطه‌ای وهمم کسی همبر بود او را

[...]

سعدی

غلام آن سبک‌روحم که با من سر گران دارد

جوابش تلخ و پنداری شکر زیر زبان دارد

مرا گر دوستی با او به دوزخ می‌برد شاید

به نقد اندر بهشت‌ست آن که یاری مهربان دارد

کسی را کاختیاری هست و محبوبی و مشروبی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
امیرخسرو دهلوی

هوای بوستان خوش گشت و باده لطف جان دارد

کنون هر کس که جان دارد، هوای بوستان دارد

سحرگه بکر غنچه ها باده ها خورده ست در پرده

همه سرخی رو بدهد گواهی، گر نهان دارد

کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟

[...]

سیف فرغانی

نگارا دل همی‌خواهد که عشقت را نهان دارد

ولیکن اشک را نطق است و رنگ رو زبان دارد

اگر چه آتش مجمر ندارد شعلهٔ پیدا

ولیکن عود نتواند که دود خود نهان دارد

کسی کز درد عشق تو ندارد زندگیِّ دل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه