ای که جویی جمال شاهد جان
جان نهانست زیر پردهٔ جسم
این جهان و آنچه در جهان بینی
عدمی خودنماست همچو طلسم
یک معمّاست آنچه خوانی لفظ
یک مسمّاست آنچه دانی اسم
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
ای که جویی جمال شاهد جان
جان نهانست زیر پردهٔ جسم
این جهان و آنچه در جهان بینی
عدمی خودنماست همچو طلسم
یک معمّاست آنچه خوانی لفظ
یک مسمّاست آنچه دانی اسم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و اسرار وجود انسان اشاره میکند. او میگوید که زیبایی واقعی در جان و روح نهفته است، و جسم تنها پردهای است که این زیبایی را پنهان کرده است. جهان و هر چیزی که در آن میبینیم، تنها یک نمایش و توهم است. همچنین، آنچه ما به عنوان معانی و واژهها میشناسیم، در واقع تنها یک مفهوم سطحی است و معنای درونی آنها عمیقتر از آن است که درک میکنیم.
هوش مصنوعی: ای کسی که زیبایی دلربای محبوب در اعماق جان نهفته است و فقط زیر ظاهر جسمانی پنهان شده.
هوش مصنوعی: این جهان و همه چیزهایی که در آن وجود دارند، در واقع نشاندهندهی عدم و پوچی هستند، مانند یک طلسم که فقط ظاهری فریبنده دارد.
هوش مصنوعی: یک راز در این جمله نهفته است: آنچه که به زبان میآوریم تنها کلماتی هستند که بیانگر یک مفهوم هستند، اما آنچه که در درون میدانیم و احساس میکنیم، عمق معنا و حقیقتی فراتر از آن کلمات است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز صورت چنانکه جان از جسم
دل ز وحدت چنانکه مرد از اسم
پای بر جای نیست همنفسم
چه کنم اوست دستگیر و کسم
در پی گرد کاروان غمش
از رسیلان نالهٔ جرسم
بر سر کوی او شبی گذرم
[...]
بر فزون است هر زمان هوسم
که رسم در پی تو یا نرسم
از تو نیز ار بدین غرض نرسم
با تو هم بی غرض بود نفسم
نور حق اند منگر اندر جسم
سوی معنی رو و گذر از اسم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.