غزل شمارهٔ ۷۰
دلبران اخترند و تو ماهی
نیکوان لشکرند و تو شاهی
چندگویی دلت چگونه بود
تو درون دلی خود آگاهی
بس درازستی ای شب یلدا
لیک با زلف دوست کوتاهی
اول از دشمنان برآورگرد
آخر از دوستان چه میخواهی
ماه نو خوانمت از آنکه به حسن
میفزایی همی نیمکاهی
یوسف ار با تو لاف حسن زند
گو تو هرچند صاحب جاهی
لیک من چاه بر زنخ دارم
کف به زیر زنخ تو در چاهی
لاف طاقت مزن دلاکه ترا
شیر پنداشتیم و روباهی
گفتی از طاقتم چوکوه گرن
چون بدیدم سبکتر ازکاهی
پنجه با باد کمترک میزن
ای که از ضعف کمتر ازکاهی
چونی از هجر دوست قاآنی
تن پر از زخم و دل پر از آهی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
فرهاد نوشته:
با سلام در بیت نهم مصرع اول فکر میکنم چو کوه گران صحیح باشد.
👆⚐
سهیلا نوشته:
ماه نو خوانمت از آنکه به حسن
میفزایی همی نیمکاهی
به نظر میرسد نمی کاهی درست باشد
می فزایی همی نمی کاهی
👆⚐