احتیاجی با مزاج سبزه وگل شامل است
هرچه میروید ازین صحرا زبان سایل است
اعتبارات غنا و فقر ما پیداست چیست
خاک از آشفتن غبارست و به جمعیتگل است
وحشت بحر از شکست موج ظاهر میشود
رنگ روی عشقبازانگرد پرواز دل است
بیگداز خویش باید دست شست از اعتبار
هرکه درخود میزند آتش چراغ محفل است
صیدگاهکیست اینگلشنکه هر سو بنگری
آب و رنگگل پرافشانتر ز خون بسمل است
هرچه میبینم سراغی از خیالش میدهد
پیش مجنون وادی امکان غبار محمل است
سیل بنیاد تحیر حسرت دیدارکیست
جوهرآیینه چون اشکمچکیدن مایل است
نیستی شاید به داد اضطراب ما رسد
شعله را بیسعی خاکسترتسلی مشکل است
تا نگردید آفت آسایشم نیرنگ هوش
زین معما بیخبر بودمکه مجنون عاقل است
ازتلاش عافیت بگذرکه در دریای عشق
هرکجا بیدستو پاییجلوهگر شدساحل است
کوشش ما مانع سرمنزل مقصود ماست
در میان بسمل و راحت تپیدن حایل است
باطن آسوده ازیک حرف بر هم میخورد
غنچه تا خواهد نفسبر لبرساند بیدل است



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مضامین عشق، طبیعت و تضادهای انسانی اشاره میکند. او میگوید که زیبایی و غنای زندگی در تضاد با فقر و ناتوانی افراد نمایان میشود. احساسات عاشقانه و شگفتیهای زندگی به گونهای توصیف میشود که انسانها را به جستجوی معانی عمیقتر راهنمایی میکند. شاعر به مساله تحیر و حسرت در عشق میپردازد و به این نتیجه میرسد که در جستجوی آسایش و عافیت، ممکن است از حقیقت عشق غافل شویم. او به نوعی سعی میکند ثابت کند که در عمق عشق، سکوت و سادگی میتواند به آرامش منتهی شود و در نهایت، چالشهای عشق و زندگی به باطن انسان شکل میدهد.
هوش مصنوعی: هر آنچه در این دشت میروید، با طبیعت گیاهان و گلها در ارتباط است و به نوعی به نیازها و شرایط آنها بستگی دارد. اینجا نشاندهنده وجود زبان و صدای طبیعت است که در دل این سرزمین شکوفا میشود.
هوش مصنوعی: ثروت و فقر ما به روشنی مشخص است؛ مانند گرد و خاکی که از هم ریختن به وجود میآید و مانند گلهایی که در جمعیت وجود دارند.
هوش مصنوعی: وحشتی که در دریا وجود دارد، ناشی از برخورد امواج است و این حالت نشاندهندهی عشق و شور و اشتیاق دل عاشقان است.
هوش مصنوعی: باید از خودخواهی و خودپسندی دوری کرد، زیرا هر کسی که بخواهد در خود روشنایی ایجاد کند، در واقع باعث روشنی دیگران نیز میشود.
هوش مصنوعی: این گلشن چه کسی را متعلق به خود میداند، که هر جا بنگری، زیبایی و رنگ گلها از خون زخمی به مراتب بیشتر است؟
هوش مصنوعی: هر چیزی که میبینم، نشانهای از خیال او به من میدهد. در دنیای عاشق مجنون، همه چیز به نوعی پر از تشویش و تردید است.
هوش مصنوعی: سیل احساسات و حیرت ناشی از حسرت دیدار کیست؟ جوهر آینه مثل اشک من تمایل دارد به چکیدن.
هوش مصنوعی: شاید نبودن تو بتواند به مشکلات و نگرانیهای ما کمک کند، اما برای ما راحت نیست که تنها با یاد تو تسلی پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آفت راحتیام به وجود نیامده بود و هوشام در این معما غافل بود، نمیدانستم که مجنون در واقع عقلش بیشتر از دیگران است.
هوش مصنوعی: از تلاش برای راحتی عبور کن، زیرا در دریای عشق هرجا که بدون وابستگی و قدرت ظاهر شوی، ساحل امنی است.
هوش مصنوعی: تلاش و کوششهای ما گاهی باعث میشود که نتوانیم به هدف نهاییمان برسیم. در واقع، مانند یک مانع بین دو حالت مختلف، این کوششها نه تنها به ما آرامش نمیدهند بلکه ممکن است ما را از رسیدن به خواستههایمان بازدارند.
هوش مصنوعی: -inner meaning روحت آرام است و یک کلمه میتواند همه چیز را به هم بریزد. غنچه زمانی که بخواهد، میتواند نفس را به لبها نزدیک کند. این بیان میکند که بیدل، یعنی کسی که دلش شاد و آرام نیست و تحت تأثیر قرار میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پای دل در کوی عشقت تا به زانو در گِل است
همّتی دارید با من زانکه کاری مشکل است
من ندانم کین دل دیوانه را مقصود چیست
کو همیشه سوی سرگردانی من مایل است
فیل محمودی فرو ماند اگر بیند به خواب
[...]
تا دلم در دست آن سیمین بر سنگین دل است
زیر پای من ز آب چشم و خون دل گل است
جز جفای من نگردد در دل سنگین او
بر ندارد سنگ خارا آنچه او را در دل است
نیست نرمی در دلش با دیده پرآب من
[...]
بار دل بر تن نهادن کار ارباب دل است
این که عیسی بار خر بر دوش گیرد مشکل است
ای عزیزان رهرو راه دلارام است دل
چون سبکبار است پیش از کاروان در منزل است
مرغ عرشی آرزوی آشیان دارد ولی
[...]
من خیال یار دارم، گر کسی را بر دل است
کز خیال او شوم، خالی، خیالی باطل است
چشم عیارش، به قصد خواب هرشب تا سحر
در کمین مردم چشم است و مردم، غافل است
عشق، در جان است و می، در جام و شاهد، در نظر
[...]
گرچه از باران دیده خاک آن کو پر گل است
پای عاشق در گل از دست دل از دست دل است
بنده را گر پیش خویش از مقیلان خوانی رواست
هر که رو در قبله روی تو دارد مقبل است
دل همه تن اشک خونین گشت و آمد سوری چشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.