تا بدان طرهٔ طرار گرفتار شدیم
داخل حلقه نشینان شب تار شدیم
تا پراکنده آن زلف پریشان گشتیم
هم دل آزردهٔ آن چشم دل آزار شدیم
تا ره شانه بدان زلف دل آویز افتاد
مو به مو با خبر از حال دل زار شدیم
سر به سر جمع شد اسباب پریشانی ما
تا سراسیمهٔ آن طرهٔ طرار شدیم
آن قدر خون دل از دیده به دامان کردیم
که خجالت زده دیده خون بار شدیم
هیچ از آن کعبه مقصود نجستیم نشان
هر چه در راه طلب قافله سالار شدیم
غیر ما در حرم دوست کسی راه نداشت
تا چه کردیم که محروم ز دیدار شدیم
دو جهان سود ز بازار محبت بردیم
به همین مایه که نادیده خریدار شدیم
سر تسلیم نهادیم به زانوی رضا
که به تفسیر قضا فاعل مختار شدیم
به چه رو باده ننوشیم که با پیر مغان
همه در روز ازل بر سر اقرار شدیم
دل بدان مهر فروزنده فروغی دادیم
ما هم از پرتو آن مشرق انوار شدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به بیان سرگشتگی و عشق عمیق شاعر اشاره دارد. او در بدو امر گرفتار زیبایی معشوقهاش میشود و در دل شب به صف نامحرمان میپیوندد. به تدریج، زلف پریشان معشوق دل او را میآزارد و او از دل زار خود آگاه میشود. شاعر از تلاشهای بیفایدهاش برای رسیدن به معشوق سخن میگوید و از اینکه دیگران نیز به این حرم دسترسی ندارند، حسرت میخورد. همچنین به بیان عشق و تسلیم به سرنوشت در برابر محبت اشاره میکند و در نهایت از نور عشق که او را روشن کرده است، یاد میکند. این غزل احساسات عمیق و پیچیدهای را درباره عشق و سرنوشت انسانی منعکس میکند.
هوش مصنوعی: ما به خاطر آن موهای زیبا اسیر شدیم و در جمع کسانی که در شب تار به سر میبرند، قرار گرفتیم.
هوش مصنوعی: ما تا زمانی که آن موهای پریشان را دیدیم، دلمان آزرده شد و تحت تأثیر آن چشمهای آزاردهنده قرار گرفتیم.
هوش مصنوعی: زمانی که به آن زلف دلربا نزدیک شدم و به آن شانهاش نگاه کردم، به آرامی از حال حساس و رنجور خود باخبر شدم.
هوش مصنوعی: همه چیز به هم ریخته و مشکلات ما افزایش یافته است، بهطوری که ما تحت تأثیر آن زیبایی دلبندمان قرار گرفتهایم و نگران و آشفته شدهایم.
هوش مصنوعی: ما آنقدر از درد و رنج دل در گریه و اندوه بودیم که حالا دیگر به خاطر این اشکها خجالتزده شدهایم و چشمانمان پر از خون و غم است.
هوش مصنوعی: ما هیچ نشانهای از کعبهی مقصود نیافتیم، اما هر چه در جستجوی آن بودیم، خود را رهبر قافلهی طلب احساس کردیم.
هوش مصنوعی: هیچکس جز ما اجازه ورود به حرم دوست را نداشت. ما چه کردیم که از دیدار او محروم شدیم.
هوش مصنوعی: در دو جهان، از بازار محبت بهرهمند شدیم و این به این خاطر است که بدون اینکه دیدهبانیم، به خریدار تبدیل گشتیم.
هوش مصنوعی: ما در برابر سرنوشت و قدرتی که بر ما حاکم است، تسلیم شدهایم و با پذیرش شرایط، به انتخابها و تصمیمات خود آگاه شدهایم.
هوش مصنوعی: چرا باید از نوشیدن شراب خودداری کنیم، در حالی که در روز اول، همه ما با پیر مغان بر سر عهد و پیمان بودیم؟
هوش مصنوعی: ما دل خود را به آن عشق روشن و تابناک سپردهایم و از نور آن، مانند آفتابی که از مشرق طلوع میکند، به روشنایی و نورانیت رسیدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا بخندید لبت واقف اسرار شدیم
تا بدیدیم رخت طالب دیدار شدیم
باد بوی تو شبی از خُم خمّار آورد
ما بدان بوی مقیم در خمار شدیم
در قدح رنگ لبت بود، لبش بوسیدم
[...]
مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم
خفته بودیم بآواز تو بیدار شدیم
شوری از میکده عشق تو در جان افتاد
فارغ از خرقه و سجاده و زنار شدیم
همه گفتند که: او عازم خمار شدست
[...]
هر جمیلی که بدیدیم بدو یار شدیم
هر جمالی که شنیدیم گرفتار شدیم
پیش هر لاله رخی ناله و زاری کردیم
چون بدیدیم ترا از همه بیزار شدیم
خار اغیار بسر پنجه غیرت کندیم
[...]
پنبه در گوش نهادیم و خبردار شدیم
بار بر دوش گرفتیم و سبکبار شدیم
زهرها تعبیه در شهد تمنّا بودست
مفت ما بود که ناخورده خبردار شدیم
جام لبریز به ما دستِ هوس میپیمود
[...]
آخر از کعبه مقیم در خمار شدیم
به یکی رطلگران سخت سبک سار شدیم
عالم بی خبری طرفه بهشتی بودهست
حیف و صد حیف که ما دیر خبردار شدیم
دست غیب ار بدرد پردهٔ ما را نه عجب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.