ای ز رخت صبح و شام کاسته شمس و قمر
شاهد شیرین کلام، خسرو فرخ سیر
ای لب عشاق تو، بوسهزن ساق تو
سینهٔ مشتاق تو، تیر بلا را سپر
کوی تو ای دلبرا، کعبهٔ اهل صفا
روی تو ای خوش لقا، قبلهٔ اهل نظر
سنبلت ای گل عذار، بر سر نسرین گذار
هم طبق گل بیار، هم رمق دل ببر
زلف زرهپوش تو، درع بر و دوش تو
کوته از آغوش تو دست قضا و قدر
چاک گریبان تو، صحن گلستان تو
سنبل پیچان تو، چنبر باد سحر
ذکر تو کام زبان، فکر تو روح و روان
داغ تو بهتر ز جان، داد تو خوشتر ز سر
مشکتر از روی تو، ریخته در کوی تو
در هوس بوی تو، شهری خونین جگر
چند ز آهوی چین، دم زنی ای هم نشین
چشم سیاهش ببین، روز فروغی نگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای معشوق میپردازد و از او به عنوان منبع نور و روشنی در زندگی یاد میکند. شاعر به محبوب خود که زبانش شیرین و لبهایش جذاب است، اشاره میکند و او را با کعبه و قبله اهل نظر مقایسه میکند. معشوق در این شعر نماد عشق و زیبایی است و شاعر با استفاده از تصاویری شاعرانه، به احساسات عمیق خود نسبت به او پرداخته است. در نهایت، شاعر به دلتنگی و آرزوی وصال با معشوق اشاره میکند و به نوعی، درد عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای تو که از چهرهات، صبح و شب کم میشود، مثل خورشید و ماه، تو شاهدی بر کلام شیرین و خوشبختی خسرو.
هوش مصنوعی: ای لبهای زیبای تو، بوسهای بر ساق پای تو میزنم و سینهام که آتش عشق را در خود دارد، همچون سپری در برابر تیر مصیبت و رنج است.
هوش مصنوعی: شما ای محبوب زیبا، محل رفت و آمد اهل صفا هستید، و ای خوشروی نازنین، مرکز توجه صاحبنظران به حساب میآیید.
هوش مصنوعی: ای گل با چهره زیبا، موهای خود را بر روی گل نسرین بینداز. همزمان با زیباییات، با نرمی و لطافت خود، دل مرا نیز ببر.
هوش مصنوعی: موهای زلف تو مانند زرهای محافظتکننده است و لباس تو هم به گونهای است که از آغوش تو دور نمیماند. سرنوشت و قضا و قدر اینجا نقش بارزی دارند.
هوش مصنوعی: چاک گریبان تو همانند گلستانی است که در آن سنبلها به زیبایی پیچیدهاند و بادی در صبحگاه در حال وزیدن است.
هوش مصنوعی: یاد تو لذت و شیرینی بر زبان است، اندیشهات جان و زندگی را میبخشد، محبت و گرمای تو برای من از جان هم عزیزتر است، و آنچه که تو به من میدهی، از هر چیز دیگری برایم مطلوبتر است.
هوش مصنوعی: عطر و بوی تو از همه چیز دلپذیرتر است و در کوچههای شهر تو، بسیار افراد با دلهای شکسته و غمگین به خاطر یاد تو در آرزوی بوی تو هستند.
هوش مصنوعی: ای هم نشین، چند بار درباره آهوی چینی صحبت میکنی؟ به سیاهی چشمانش نگاه کن و نگاهی به روز روشن و درخشانی بینداز.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در قدح مشکبوی باده بیار ای غلام
وز لب یاقوت رنگ بوسه بده ای پسر
گلبن اندیشه را بُن ِبکَن و سر بزن
تات به باغ نشاط تازهگل آید به بر
آن چو لب لعل دوست ابینا وین چو سر زلف یار
[...]
اسب قناعت بتاز پیش سپاه قدر
عدل خداوند را ساز ز فضلش سپر
پرده مستان نواخت زخمه باد سحر
باده ده ای عشق تو همچو سحر پرده در
دایره بزم را نقطه چو از خال تست
ساغر تا خط بیار سر ز خط ما مبر
مردمیی کن به شرط از پی ما پیش از آنک
[...]
چون سر کس نیستت فتنه مکن دل مبر
چونک ببردی دلی باز مرانش ز در
چشم تو چون رهزند ره زده را ره نما
زلفت اگر سر کشد عشوه هندو مخر
عشق بود گلستان پرورش از وی ستان
[...]
ای دل اگر عاشقی از سرجان درگذر
تیغ غمِ عشق بین قصّه مخوان الحذر
بوی سلامت مبر در صفِ عشّاق از آنک
سینۀ عاشق بود تیرِ بلا را سپر
بی سر و پا شو چو گوی در خمِ چوگانِ عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.