هر که را کار بدان چشم دل آزار بود
عجبی نیست گرش کشته شدن کار بود
شاهد ار میطلبی بر سر این کار ز من
نظم دربار شهنشاه جهاندار بود
من قوی پنجه و چشم تو ز بیماران است
کس شنیدهست قوی کشتهٔ بیمار بود
دانی از بهر چه شب تا به سحر بیدارم
چشم عاشق همه شب باید بیدار بود
من به جز چشم سیه مست تو کم تر دیدم
ترک مستی که پی مردم هشیار بود
کرده تا چشم تو از غمزه اسیرم گفتم
شیرگیری صفت آهوی تاتار بود
کی کند در همه عمرش هوس آزادی
آن که در حلقهٔ زلف تو گرفتار بود
گر تو صیاد دل اهل محبت باشی
دام البته به از دامن گلزار بود
تو به هر جا که روی سنبل پر چین بر دوش
خاک مشکین شود و مشک به خروار بود
زین تطاول که دل از طرهٔ طرار تو دید
گر بدادش برسد شاه سزاوار بود
دادگر خسرو بخشنده ملک ناصردین
کافتاب فلکش حاجب دربار بود
گر نه منظور فروغی به حقیقت شاه است
پس چرا خاطر او مشرق انوار بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و دردهایی میپردازد که فرد عاشق به خاطر عشق خود تجربه میکند. شاعر به سختیهای ناشی از عشق و آرزوهای نافرجام اشاره دارد و بر این نکته تأکید میکند که عشق واقعی ایجاب میکند فرد عاشق هر لحظه بیدار و هوشیار باشد. همچنین، ستایش از معشوق و زیبایی او به وضوح در ابیات مشاهده میشود، بهگونهای که هر جنبهای از وجود او موجب جذب و اسیری شاعر شده است. شاعر به غم و خوشی ناشی از این عشق اشاره میکند و در نهایت، اهمیت و نورانی بودن وجود معشوق را مورد تأکید قرار میدهد.
هوش مصنوعی: هر کس که در دلی احساس درد و رنج دارد، عجیب نیست اگر به خاطر عشق و خواستههای قلبیاش قربانی شود.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دلیلی بر این موضوع بیاوری، بدان که شاعر بزرگ دربار پادشاه جهان است.
هوش مصنوعی: من فردی قوی و نیرومند هستم، اما چشم تو مانند بیماران است. کسی تاکنون نشنیده که فردی قوی از یک بیمار کشته شده باشد.
هوش مصنوعی: میدانی چرا تا صبح بیدارم؟ چشم عاشق باید همه شب بیدار باشد.
هوش مصنوعی: من به جز چشمهای سیاه و شگفتانگیز تو، کمتر کسی را دیدهام که به اندازهی تو در حال مستی، به دنبال افراد هشیار باشد.
هوش مصنوعی: چشم تو به قدری جذاب و فریبنده است که من را به اسارت کشیده است. این زیبایی شبیه به صفات یک آهو است که در دشتهای تاتار زیبا و دلربا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: کسی که در دام زلف تو گیر افتاده، چگونه میتواند در تمام زندگیاش آرزوی آزادی داشته باشد؟
هوش مصنوعی: اگر تو شکارچی دل عاشقان باشی، دام تو مسلماً بهتر از دامن گلزار خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، گلی با عطر خوش و زیبایی خاص در دوشت وجود دارد و این زیبایی و عطر به قدری زیاد است که میتوان آن را به انبوهی از مشک تشبیه کرد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر دل به خاطر زیبایی و جذابیت موهای تو دچار رنج و عذاب شده، سزاوار است که او را به پادشاهی برسانند. در واقع، دل از عشق به تو در حال رنج کشیدن است و این عشق باید به پاداشی شایسته منجر شود.
هوش مصنوعی: خسرو دادگر و بخشنده، ناصرالدین شاه، همچون خورشیدی در آسمان، نگهبان دربار بود.
هوش مصنوعی: اگر هدف شاعر از اشاره به فروغی، واقعاً شاه باشد، پس چرا یاد او همیشه درخشش و نور دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آمد ای سید احرار! شب جشن سده
شب جشن سده را حرمت، بسیار بود
برفروز آتش برزین که درین فصل شتا
آذر برزین پیغمبر آذار بود
آتشی باید چونانکه فراز علمش
[...]
تا دلم عاشق آن لعل شکربار بود
دیدهٔ من صدف لؤلؤ شهوار بود
صدف لؤلؤ شهوار بود دیدهٔ آنک
دل او عاشق آن لعل شکر بار بود
نَخَلد ناوک آن نرگس خونخوار دلم
[...]
عرش و معراج نه در خورد من زار بود
عرش من کرسی و معراج سردار بود
سینه گر زخم تو دوزد سپر طعنه شود
رشته کاین کار کند رشته زنار بود
زین چمن هرچه نه چون لاله درو داغ دلیست
[...]
دل اهل نظر آن به که گرفتار بود
صحت چشم در آن است که بیمار بود
جسم در دامن جان بیهده آویخته است
نور خورشید کجا خانه نگهدار بود؟
سر به بالین فراغت نگذارد هرگز
[...]
به سر تو که توانگر شود از مشک و شکر
هر که را با سر کلک تو سر و کار بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.