جمعی که مرهم جگر خستهٔ منند
از جعد عنبرین همه عنبر به دامنند
از تیر غمزه رخنه به جانم فکندهاند
خیلی که از دو زلف خداوند جوشنند
من دشمنم به خیل نکویان که این گروه
با دشمنان موافق و با دوست دشمنند
تعیین دل مکن بر خوبان سنگ دل
زیرا که در شکستن دلها معینند
گر بشکنند شیشهٔ دل را غریب نیست
سیمین بران که سختتر از کوه آهنند
آنان که برده ساقی سرمست هوششان
از دستبرد فتنهٔ ایام ایمنند
بی پرده گشت راز من ای ماه خرگهی
شد وقت آن که پرده ز رویت برافکنند
دل بستگان زلف تو آسوده از نجات
افتادگان دام تو فارغ ز گلشنند
با آن که هیچ ناله به گوشت نمیرسد
شهری ز دست عشق تو سرگرم شیونند
خلقی کنند منع فروغی به راه عشق
کاسوده دل ز غمزهٔ آن چشم رهزنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردناک شاعر درباره عشق و غم میپردازد. او از جمعی صحبت میکند که به دلش آرامش میبخشند، اما در عین حال خود را در بلایای عشق و غم گرفتار میبیند. شاعر به تضاد میان زیبایی و بیوفایی اشاره میکند و میگوید که دل بستن به خوبان سنگدل، تنها باعث درد بیشتر میشود. او به شور و سکر ناشی از عشق اشاره دارد و میگوید که راز دلش فاش شده است. در نهایت، شاعر از ناامیدی و دشواریهایی که عشق به او تحمیل کرده، سخن میگويد و به تأثیرات مخرب عشق بر زندگی انسانها اشاره میکند.
هوش مصنوعی: گروهی که درد دل مرا تسکین میدهند، از زیبایی و جذابیت خود به دیگران میافزایند و مثل عطر عنبر به یادگار باقی میمانند.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و دلربا تیر زهرآگینی به دل من پرتاب کردهاند، به طوری که از دو پیچش موی معشوق، در جانم نفوذ کرده و تاثیر گذاشته است.
هوش مصنوعی: من با جمعی از خوبان دشمنم، چرا که این گروه با دشمنان همپیمانند و با دوستان خود مخالفاند.
هوش مصنوعی: دل خود را بر روی افرادی که سنگ دل هستند قرار نده، چرا که آنها در شکستن دلها کمک میکنند.
هوش مصنوعی: اگر شیشه دل را بشکنند، غمانگیز نیست؛ چرا که سیمینبران، مثل کوه آهن، قویتر و محکمترند.
هوش مصنوعی: افرادی که تحت تاثیر خوشی و شراب ساقی هستند، از خطرات و مشکلات زندگی در اماناند.
هوش مصنوعی: رازم فاش شد و حالا ای ماه، زمان آن رسیده که پوشش از روی تو بردارند.
هوش مصنوعی: کسانی که به زلف تو دل بستهاند، دیگر نگرانی از رهایی افرادی که در دام تو افتادهاند، ندارند و از باغ و گلشن بینیاز شدهاند.
هوش مصنوعی: با این که صدای نالهای به گوش تو نمیرسد، اما در این شهر همه به خاطر عشق تو در حال شیون و گریهاند.
هوش مصنوعی: افرادی مانع از درخشیدن عشق میشوند، در حالی که دلهای ناامید تحت تأثیر نگاه فریبندهٔ آن چشمان هوسباز هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن خوشه های رز نگر آویخته سیاه
گویی همی شبه به زمرد در اوژنند
وان بانگ چَزد بشنو ، از باغ نیمروز
همچون سفال نو که به آبش فرو زنند
این خواجه زادگان که درین شهر و برزنند
مردند مرزنانرا لیکن مرا زنند
زینگونه مولعند برآورد و برد من
کزشان زبر فرو نزنم زیر و برزنند
خورشید چرخ شیفته بر رویشان ولیک
[...]
با دوست باش گر همه آفاق دشمنند
کاو مرهم است اگر دگران نیش میزنند
ای صورتی که پیش تو خوبان روزگار
همچون طلسم پای خجالت به دامنند
یک بامداد اگر بخرامی به بوستان
[...]
ماراست دوست یک دو جهان جمله دشمنند
یک سینه پیش نه همه گر تیر میزنند
ای سرو سرفراز که در باغ دلبری
آزاد خلق و دست تعلق بدامنند
بگذر بسومنات تو بت روی سیم تن
[...]
ترکان چشم او پی خونریزی منند
کاین گونه بر دلم ز مژه ناوک افکنند
هر کس که دید سجدهٔ ما پیش ابرویش
گفتا که این بود بت و اینان برهمنند
انداختند خوش سپر اندر در طریق عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.