گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند
حاشا که مشتری سر مویی زیان کند
چون از کرشمه دست به تیر و کمان کند
کاش استخوان سینه ما را نشان کند
در دست هر کسی نفتد آستین بخت
الا سری که سجدهٔ آن آستان کند
گر عقل خواند از قد او خط ایمنی
اول علاج فتنهٔ آخر زمان کند
گر عشقم آشکار شد، انکار من مکن
کاتش به پنبه کس نتواند نهان کند
من پیر سالخوردهام او طفل سالخورد
چندان مجال کو که مرا امتحان کند
گاهی ز می خرابم و گاهی ز نی کباب
کو حالتی که فارغم از این و آن کند
تنگ شکر شود همه کام و دهان من
چون دل خیال آن بت شیرین دهان کند
سیمرغ کوه قاف حقیقت کنون منم
کو عارفی که قول مرا ترجمان کند
باید رضا به حکم قضا بود و دم نزد
مرد خدا چسان گله از آسمان کند
طوطی ز شرم نطق فروغی شود خموش
هر گه بیان از آن لب شکرفشان کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد مقابله با آن است. شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و از احساسات عمیق خود نسبت به او سخن میگوید. او به احساس نقص و درماندگی در برابر زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که عشقش را نمیتواند انکار کند، چون آتش عشق به سادگی پنهان نمیشود. شاعر همچنین به تجربههای زندگی، سن و سال، و مسائل مربوط به قضا و قدر اشاره میکند و بر لزوم تسلیم به تقدیر تأکید میورزد. در نهایت، او به زبان زیبای معشوق اشاره میکند که قدرتی در خموش کردن دیگران دارد. شاعر در این اثر تلاش دارد تا عمق احساسات خود را در برابر عشق و زیبایی نشان دهد.
هوش مصنوعی: اگر بوسهی جانان قیمتش به جان آدم باشد، هرگز مشتری حتی یک مو هم زیان نخواهد دید.
هوش مصنوعی: وقتی که با زیبایی و ناز سرشارش طوری اقدام میکند که انگار تیر و کمان در دست دارد، ای کاش نشانهای از دل ما را نمایان کند.
هوش مصنوعی: فقط کسی که خضوع و فروتنی داشته باشد و به درگاه خداوند سجده کند، میتواند به سعادت و خوشبختی واقعی دست یابد. در واقع، بخت و اقبال به کسانی میرسد که به پرستش و عبادت خداوند توجه دارند.
هوش مصنوعی: اگر عقل به قد او نگاهی بیفکند، نخستین درمان فتنههای آخر الزمان را خواهد یافت.
هوش مصنوعی: اگر عشق من نمایان شود، انکار من را نکن زیرا هیچ کس نمیتواند آتش را با پنبه پنهان کند.
هوش مصنوعی: من انسان مسن و با تجربهای هستم و او هنوز در سنین جوانی و ناتوانی قرار دارد. فرصت امتحان کردن من برای او بسیار کم است.
هوش مصنوعی: گاهی از شراب مست میشوم و گاهی از نینوا، در هر حالتی که آزاد و بیغم از همه چیزم.
هوش مصنوعی: زمانی که به یاد آن معشوق شیرینزبان میافتم، احساس میکنم که تمام لذتها و خوشیهای زندگیام به تنگی کشیده میشود.
هوش مصنوعی: من اکنون به مانند سیمرغی هستم که در کوه قاف حقیقت مینشینم و به دنبال عارفی هستم که بتواند سخنان من را تفسیر کند.
هوش مصنوعی: انسان باید با تقدیر و سرنوشت کنار بیاید و در برابر آن اعتراض نکند. مردان خدا نمیتوانند از شرایطی که از آسمان به آنها تحمیل شده است، شکایت کنند.
هوش مصنوعی: طوطی از شرم و خجالت سکوت میکند و هر بار که از آن لبهای شیرین و لطیف صحبت میکند، موجب حیرت و تحیر میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاهی که پیر گشته جهان را جوان کند
سلطان ابوالملوک ملک ارسلان کند
وان نامه کان به نام ملک ارسلان بود
دست شرف از آن به تفاخر نشان کند
آن شهریار عدل کانصاف او همی
[...]
گیرد قدر عنانش و بوسد قضا رکاب
گر پای و دست قصد رکاب و عنان کند
هرگز به سالها نکند ابر نوبهار
آن مکرمت که دست تو در یک زمان کند
خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز
کان حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند
آدم ز حرص گندم نان ناشده چه دید
با آدمی مطالبهٔ نان همان کند
بس مور کو به بردن نان ریزهای ز راه
[...]
تیزی که مغز چرخ ز بانگش فغان کند
تیزی که روزگار بدو امتحان کند
تیزی که مردگان همه از بیم درریند
گر نفخ صورصدعت خود را چنان کند
تیزی که چون زمنفذ سفلی گشاد یافت
[...]
چشمت که قصد جان من ناتوان کند
گویم مکن به قصد دل، همان کند
مرغ دل آشیانه به زلف تو می کند
چون طوطیی که میل به هندوستان کند
آن کس که مانده بسته سودای زلف تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.