گنجور

 
فیض کاشانی

با ما یکی به آن لب مشکین خطاب کن

بگشای نافه را و جهان مستطاب کن

از پرده خفا به درآ، آشکار شو

ای آفتاب پرتو خود بی‏سحاب کن‏

زان پیشتر که عالم فانی شود خراب

بنیاد ظلم و خانه ظالم خراب کن‏

هان وقت فوت می‏شود این دور تست

دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

دیگر نماند صبر به دل‏های دوستان

بردار پرده از رخ و رفع حجاب کن

فیضت وصال می‏طلبد از در دعا

یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode