ای تو در لطف و نکوئی طاق
رحم کن بر اسیر قهر فراق
بتو دادیم امیدها هر چند
در بدی کردهایم استغراق
هم تو ما را نگاه دار از خود
ما لنا منک ربنا من واق
کاری از دست ما نمیآید
هم تو کن کار ما توئی خلاق
ما همه فانئیم و تو باقی
ما لنا ینفد و مالک باق
طاعت ما پذیر از در لطف
جرم بخشای از ره اشفاق
بر تو بخشایش گنه آسان
صبر بر جان ما بغایت شاق
جگر ما گزید مار هوا
قدر سمعنا و عندک الرتاق
نظری کن ز روی لطف و کرم
فیض را بالعشّی و الاشراق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به درخواست رحمت و بخشش از خداوند اشاره دارد. شاعر از خداوند میخواهد که بر حال سرگردان و اسیر فراق او ترحم کند و در عین حال به وابستگی اش به خداون پاسخ دهد. او میگوید که انسانها در گناه غرق شدهاند و به امید رحمت و لطف خداوند نیاز دارند. شاعر به فانی بودن انسانها و باقی ماندن خداوند اشاره میکند و از خداوند طلب مغفرت و صبر میکند. در نهایت، با خواهش از خداوند درخواست نگاهی پرمحبت و فیض از جانب او را دارد.
هوش مصنوعی: ای تو که در محبت و نیکی بینظیری، بر کسی که درگیر سختی دوری است، رحم کن.
هوش مصنوعی: ما به تو امیدهایمان را سپردیم، هرچند که در کارهای بد دچار غفلت شدهایم.
هوش مصنوعی: تو ما را از خودمان حفاظت کن، زیرا از تو بهرهای جز تو نداریم.
هوش مصنوعی: ما از عهدهی کاری برنمیآییم، تو خودت دست به کار شو چون تو خالق هستی.
هوش مصنوعی: ما همه فناپذیریم و تو باقی میمانی. آنچه ما داریم از بین میرود و فقط تو هستی که باقی میمانی.
هوش مصنوعی: محبت و پذیرش ما از طرف تو، ای بخشایشگر، به خاطر لطف و مهربانیات است.
هوش مصنوعی: براساس گفته های شاعر، بخشش و گذشت از گناهان دیگران برای تو کار سادهای است، اما تحمل و صبر بر مشکلات و رنجها برای ما بسیار دشوار و طاقتفرسا است.
هوش مصنوعی: دل ما را گزند جگرخواران گرفته و در میانهی این درد، ما به حرفهای تو گوش میسپاریم و نزد تو، چارهای مییابیم.
هوش مصنوعی: لطف و مهربانی خود را به من ارزانی دار، چه صبحها و چه شامها، تا از فیض و برکت آن بهرهمند شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
آینهٔ دل ز زنگ کفر و نفاق
نشود روشن از خلاف و شقاق
مار نون نکاح چو بزدت
ای به حری و رادمری طاق
هان و هان تا ز کس طلب نکنی
هیچ تریاق به ز طای طلاق
نیست شهری چو شهر اصفاهان
بحقیقت ز شهرهای عراق
که ببینی درو خساست و بخل
که نیابی درو دروغ و نفاق
خواجگانی بنام و ننگ درو
[...]
ای شده روشن از تو در آفاق
مشکلات و مکارم اخلاق
دی غریوان شدم به سوی وثاق
بر وصال اختیار کرده فراق
دلم اندر هزاهز هجران
روحم اندر کشاکش احراق
طرب از طبع من گسسته وطن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.