ای که هستی بنور هستی طاق
احی من احرقته نار فراق
لطف کن جامی از شراب وصال
سوختند از فراق تو عشاق
ارنا من لقائک المیمون
نظره بالعشی و الاشراق
میتوانی که زنده گردانی
بوصال آنکه را کشی ز فراق
جانم از فرقت تو مینالد
بشنو از دوست نالهٔ عشاق
دل ما را گزید مار هوا
قد اتینا الیک انت الراق
کام ما تلخ ماند از بعدت
نرسد شهر فربت ار بمزاق
بر تو آسان و سهل بخشش قرب
دوری و صبر از تو بر ما شاق
گر تو ما را برانی از در خود
مالنا منک من ولی واق
بکجا از درت پناه بریم
درگه تست ملجا عشاق
فیض اگر با غم تو باشد جفت
در دو عالم بود شادی طاق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
مجمعی دیدهام پر از عشاق
جسته از بند گنبد زراق
مار نون نکاح چو بزدت
ای به حری و رادمری طاق
هان و هان تا ز کس طلب نکنی
هیچ تریاق به ز طای طلاق
ای شده روشن از تو در آفاق
مشکلات و مکارم اخلاق
شاه بر شد به شصت پایه رواق
دید طاقی به سر بلندی طاق
دل و جانی است با من مشتاق
به تو نزدیک و تن اسیر فراق
روی زیبا ز من چرا پوشی؟
«این تحریمه علیالعشاق»؟
تو طبیبی و ما چنین بیمار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.