گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فصیحی هروی

به بوی درد پریشان زلف یار شدم

نه صید دوست که صید دل فگار شدم

روم به کوثر و خمیازه هوس نکشم

به کوی باده به دریوزه خمار شدم

حدیث فیض تماشای سنبل و گل دوست

ز من شنو که خزان بودم و بهار شدم

نوای شکر شهادت شنیدم از لب خضر

به مهربانی تیغت امیدوار شدم

نهان ز فیض بهارم درین چمن کشتند

که سبز ناشده نومید برگ و بار شدم

دمید صبح رخش دوش پیشتر ز سحر

ز روی ناله ناکرده شرمسار شدم

مرا ز باغ فصیحی بهار بیرون کرد

به دشت رفتم و از داغ لاله‌زار شدم