فکری بنمایید که دیوانهام امشب
دیوانه ز هجر رخ جانانهام امشب
بندید ره سیل که توفان سرشکم
ترسم ببرد خانهٔ ویرانهام امشب
بی شمع جمال تو در این کلبهٔ محنت
پر سوخته از هجر چو پروانهام امشب
بیچارهٔ همسایه نخوابید زمانی
از گریه و از نالهٔ مستانهام امشب
این ملک فنود است نه یاری نه رفیقی
جز غم که بیاید سوی کاشانهام امشب
جان بر لب شیخ آمده از حسرت لعلش
گویی که مگر پُر شده پیمانهام امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روشن شده از حسن تو کاشانهام امشب
خوش باش که بر گرد تو پروانهام امشب
نخل قد دلجوی تو ای زینت فردوس
سیراب شد از گریهٔ مستانهام امشب
دست طلب از دامن وصل تو ندارم
[...]
اندوه تو شد وارد کاشانهام امشب
مهمان عزیز آمده در خانهام امشب
صد شکر خدا را که نشستهست به شادی
گنج غمت اندر دل ویرانهام امشب
من از نگه شمع رخت دیده ندوزم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.