گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بابافغانی

ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی

وی در دل هر ذره ز مژگان تو راهی

هر چند که گریان ترم از ابر بهاری

در کشت امیدم نشود سبز گیاهی

کی جان بسلامت برم از معرض خوبان

من یکتن و این قوم جفا پیشه سپاهی

ای رشحه ی فیض قلمت آیت رحمت

درکش قلمی بر گنه نامه سیاهی

ما عاجز و از هر طرفی سنگ ملامت

دریاب که غیر از تو نداریم پناهی

فریاد که از حسرت آیینه رویت

می سوزم و نتوان زدن از بیم تو آهی

محروم ز طوف حرمت کیست فغانی

آواره غلامی ز در دولت شاهی