منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی
بجبین ز مهر داغی برخ از وفا نشانی
بهزار جان شیرین بدلست و عمر سرمد
نفسی که خوش برآید به وصال نوجوانی
بگشا کمند مشگین که بگوشه های ابرو
همه را شکار کردی باشارت کمانی
دل من درین نشیمن نشکفت و گشت محزون
که نگفتم از غم خود سخنی بهمزبانی
چه حریف خانه سوزی گه جلوه ی ملاحت
که بسوخت برق حسنت دل و دیده جهانی
نکشیده سبزه بر گل بجمال فتنه بودی
چکنم کنون که از نو شده یی بلای جانی
سخن من و تو آخر همه جا فسانه گردد
که فلان شدست مجنون ز محبت فلانی
تو که ناز می فروشی بنیاز دردمندان
نظری بحال ما کن که نمی کنی زیانی
ز ریاض دهر کم جو گل آرزو که هرگز
نشکفت این گلستان بمراد باغبانی
ببر ای حریف صحبت خبری بپیر خلوت
که اسیر شد فغانی بکمند نوجوانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم تو خجسته بادا، که غمیست جاودانی
ندهم چنین غمی را به هزار شادمانی
منم آنکه خدمت تو کنم و نمیتوانم
تویی آنکه چاره من نکنی و میتوانی
ز سگان کویت ای جان که دهد مرا نشانی
که ندیدم از تو بوئی و گذشت زندگانی
دل من نشان کویت ز جهان بجست عمری
که خبر نبود دل را که تو در میان جانی
ز غمت چو مرغ بسمل شب و روز میطپیدم
[...]
به صبا پیام دادم که ز روی مهربانی
سحری به کوی آن بت گذری کن ار توانی
چو رسی به آستانش ز ادب زمین ببوسی
ز من ای صبا پیامی بدهی بدو نهانی
سر زلف مشکبارش به ادب مگر گشایی
[...]
هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی
که ببرد رخت ما را همه دزد شب نهانی
بزن آب سرد بر رو بجه و بکن علالا
که ز خوابناکی تو همه سود شد زیانی
که چراغ دزد باشد شب و خواب پاسبانان
[...]
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی
که به دوستان یک دل سر دست برفشانی
دلم از تو چون برنجد که به وهم در نگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.