گنجور

 
بابافغانی

با کسان در صلح و با خود دایما در جنگ باش

هیچکار از بیغمی نگشایدت دلتنگ باش

طاعت و عشرت نگردد جمع با هم ای عزیز

گر مرید پیر راهی یکدل و یکرنگ باش

پادشاهی مانع فقر و نقیض عشق نیست

همت از دلهای آگه خواه و بر اورنگ باش

خضر اگر همره بود از دوری منزل چه باک

وادی مقصود گو هر گام صد فرسنگ باش

چون ندانستی که در اصل از کدام آب و گلی

خواه لعل آتشین خواهی سفال و سنگ باش

پیر صحبت گفت بشنو هر که دارد قول راست

گر نوای نی نباشد گو صدای چنگ باش

آه گرمت مجلس عشاق می آرد بجوش

نیک می‌نالی فغانی بر همین آهنگ باش

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فصیحی هروی

تا توانی در ترازوی هوس بی سنگ باش

چون گل آزادگی بیزار از آب و رنگ باش

حسن اگر در دیده چون نازت دهد جا پا منه

خوش نشین ناله‌های زار چون آهنگ باش

چون خزان آید در دل چون گل از شش سوگشای

[...]

صائب تبریزی

باده گلرنگ شو یا شیشه بیرنگ باش

بوی خون می آید از نیرنگ، بی نیرنگ باش

چند در نیرنگ سازی روز گارت بگذرد؟

شبنم بیرنگ شو، با خار و گل همرنگ باش

در حریم عشق و بزم حسن تا راهت دهند

[...]

قدسی مشهدی

عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلتنگ باش

آشتی کن با غم و با عافیت در جنگ باش

دشمن خود باش، اما دوست شو با دیگران

بر سر یاران گل و بر شیشه خود سنگ باش

عشق خواهی، بی شکستی کی شود کارت درست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه