با کسان در صلح و با خود دایما در جنگ باش
هیچکار از بیغمی نگشایدت دلتنگ باش
طاعت و عشرت نگردد جمع با هم ای عزیز
گر مرید پیر راهی یکدل و یکرنگ باش
پادشاهی مانع فقر و نقیض عشق نیست
همت از دلهای آگه خواه و بر اورنگ باش
خضر اگر همره بود از دوری منزل چه باک
وادی مقصود گو هر گام صد فرسنگ باش
چون ندانستی که در اصل از کدام آب و گلی
خواه لعل آتشین خواهی سفال و سنگ باش
پیر صحبت گفت بشنو هر که دارد قول راست
گر نوای نی نباشد گو صدای چنگ باش
آه گرمت مجلس عشاق می آرد بجوش
نیک مینالی فغانی بر همین آهنگ باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا توانی در ترازوی هوس بی سنگ باش
چون گل آزادگی بیزار از آب و رنگ باش
حسن اگر در دیده چون نازت دهد جا پا منه
خوش نشین نالههای زار چون آهنگ باش
چون خزان آید در دل چون گل از شش سوگشای
[...]
باده گلرنگ شو یا شیشه بیرنگ باش
بوی خون می آید از نیرنگ، بی نیرنگ باش
چند در نیرنگ سازی روز گارت بگذرد؟
شبنم بیرنگ شو، با خار و گل همرنگ باش
در حریم عشق و بزم حسن تا راهت دهند
[...]
عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلتنگ باش
آشتی کن با غم و با عافیت در جنگ باش
دشمن خود باش، اما دوست شو با دیگران
بر سر یاران گل و بر شیشه خود سنگ باش
عشق خواهی، بی شکستی کی شود کارت درست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.