دم به دم در عاشقی دل را زیانی میشود
هر زمان از عمر من آخر زمانی میشود
دل اسیر خردسالی گشت و این چرخ کهن
پیر میسازد مرا تا او جوانی میشود
روز اول چون نهاد انگشت بر لوح و قلم
نقش میبستم که آخر نکتهدانی میشود
این خرابیها که واقع شد ز آب چشم من
گر فرشته در قلم آرد جهانی میشود
ماه من تا شد قرین ساقی خورشیدرو
بر در میخانه هر ساعت قرانی میشود
من نه آن مرغم که رنگی دارد از باغ و بهار
آنقدر دانم که گاهی خوش خزانی میشود
بعد ازین بیساقی مهوش نخواهم خورد می
بر تنم این آب گر هر قطره جانی میشود
این خبرهای عجب کز یار میآرد صبا
میبرم از یاد اگر نه داستانی میشود
وه چه معنی دارد این صورت که با چندین سخن
در حضور او فغانی بیزبانی میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دردها و رنجهای عشق و دلبستگی سخن میگوید. شاعر به طور مکرر به آسیبهایی که عشق به دل میزند اشاره میکند و بیان میکند که عمرش در گذر است و هر روز بر زخمهایش افزوده میشود. او همچنین از تحولات درونی و پیری ناشی از عشق میگوید و از روزگاری که به امیال و آرزوهایش شکل میداده یاد میکند. شاعر در عین حال به زیباییهای عشق و حالاتی که میتواند درک کند نیز اشاره میکند، همچنین به این نکته میپردازد که گاهی از شراب و خوشیهای دنیایی دوری کرده و به یاد یار میافتد. در کل، شعر ترکیبی از عشق، درد، زیبایی و ناتوانی در بیان احساسات است.
هوش مصنوعی: در هر لحظه از عشق، دل من گرفتار درد و آسیب میشود و به همین ترتیب، هر روز از زندگیام به پایان نزدیکتر میشود.
هوش مصنوعی: دل من در دوران کودکی به دام افتاد و این جهان کهن و عمرانی مرا شکل میدهد تا زمانی که او دوباره جوانی را تجربه کند.
هوش مصنوعی: در روز اول که انگشت به لوح و قلم گذاشتم، در حال نوشتن بودم که شاید در نهایت به دانش و فهمی دست پیدا کنم.
هوش مصنوعی: این ویرانیهایی که به وجود آمده، به خاطر اشکهای من است. اگر فرشتهای با قلمش این را بنویسد، جهانی دیگر خواهد شد.
هوش مصنوعی: ماه من زمانی که با ساقی خورشیدرو همنشین شد، هر ساعت در درگاه میخانه، قرآنی بر سر میشود.
هوش مصنوعی: من آن مرغی نیستم که تنها به زیباییها و رنگهای باغ و بهار وابسته باشد؛ بلکه میدانم که زندگی گاهی نمیتواند به خوبی و سرسبزی بهار باشد و لحظاتی از خزان و دشواری را نیز تجربه میکند.
هوش مصنوعی: پس از این دیگر از شراب دلفریب نخواهم نوشید. اگر هر قطره آب هم سبب حیات شود، بر وجودم خواهد ماند.
هوش مصنوعی: من خبری عجیب از یارم میشنوم که صبا (باد) آن را به من میآورد، اما اگر این را فراموش نکنم، ممکن است داستانی جالب از آن شکل بگیرد.
هوش مصنوعی: این زیبایی چه مفهومی دارد که با وجود چندین کلمه و صحبت، در حضور او انسان احساس بیزبانی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر زمان در فتنه خوش نامهربانی میشود
این همه غوغا برای نیمجانی میشود
عشق باغ دلنشین دارد، که مرغ دل در او
گر نشیند بر گیاهی ، آشیانی میشود
هرکه بنشیند به طرف خوان گردشهای دهر
[...]
خستگان را ناوکش آرام جانی میشود
سینه را پیکان او راز نهانی میشود
بس که از سوز درون نم در نهاد من نماند
در گلو هر قطره اشکم استخوانی میشود
شمع گر همقامتت شد، کو میان لاغرش
[...]
یک دل روشن نگهبان جهانی میشود
عصمت یوسف حصار کاروانی میشود
قطره تا دارد نظر بر خویش گرداب فناست
از خودی چون رست بحر بیکرانی میشود
نفس ظالم میشود مظلوم در پیرانهسر
[...]
بیخودی امشب پر و بال فغانی میشود
گر ندارد مدعا باری بیانی میشود
هیچ وضعی درطریق جستجوبیکارنیست
پای خوابآلود هم سنگ نشانی میشود
نشئهٔ تسلیم حاصلکنکه مشتی خاک را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.